جمع قرآن در زمان زندگانی حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله)
جمع قرآن در زمان زندگانی حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله)
عبدالهادی فقهی زاده
در آغاز، یادآوری این نکته ضروری است که در این نوشتار، سخن از جمعآوری قرآن و چگونگی سازمان یافتن آیات و سور از آنجاست که بدون توجه به این مباحث، اساساً مسالة تناسب آیات و سور را نمیتوان بدرستی مورد بررسی قرار داد. سخن درباره تناسب آیهها وقتی وجه درستی دارد که ترتیب آنها را در ساختمان سورهها به اشاره وحی متکی بدانیم و آن را از سوی پیامبر (ص) معرفی کنیم. همچنین وجود تناسب میان سورهها آنجا قابلیت پژوهش مییابد که معتقد باشیم در کار تنظیم آنها دستی از وحی دخیل بوده است. به هر تقدیر ، گفتگو در این باره مستقیماً به نتایجی بر میگردد که از مبحث گردآوری قرآن و کیفیت تنظیم آن عاید شود.
اگر در نصوص تاریخی و روایی به بررسی سرگذشت جمع و تدوین قرآن کریم برخیزیم، شگفتی و حیرتی تأمل انگیز بر اندیشه چیره میشود چگونه است که در این باره نقلها و داستانها این همه با یکدیگر متعارض و بلکه متناقصاند.[1]
با این وجود، باید دانست که احادیث گردآوری قرآن هر قدر آشفته و ناسازگار باشند، باز به اصالت و حجیت این کتاب آسمانی، ضربهای نمیزنند.اخبار جمع قرآن در دوران خلفا، قصههایی بیش نیستند که اذهان افسانهگرای مسلمانان دوران پس از عصر صحابه برساختهاند.[2]
البته این آشفتگی چنان نیست که پژوهشیان را از دستیابی به نتیجهای که به واقعیت امر، نزدیکی بیشتری داشته باشد، باز دارد. بلکه با ژرف اندیشی در منابع و تحلیل گزارشهای مربوط میتوان به شواهد و ادله قاطعی دست یافت که جمع قرآن را در زمان حیات رسول خدا(ص) به اثبات کشد و بر آن مهر تأیید نهد، همانگونه که پژوهندگانی چون حارث محاسبی، خازن زرقانی، زرکشی، عبدالصبور شاهین، محمد غزالی، ابوشامه، باقلانی و حر عاملی[3] و دیگران با استناد به نقلها و عناصر زنده تاریخی و بررسی هر کدام، اعتقاد یافتهاند که قضیه جمع قرآن بی هیچ تردیدی به زمان حضرت رسول (ص) برمیگردد. آنچه طرفداران این نظریه بر آن اتفاق نظر دارند، همان گردآمدن آیات در درون سورهها در آن سالیان است.
بر خلاف این دیدگاه، در لابلای منابع حدیثی، منقولاتی به چشم میآیند که گویای تدوین و تنظیم قرآن در روزگار خلفاست . این روایات به طور جداگانه ابوبکر، عمر و عثمان را به عنوان متصدی جمع قرآن معرفی ساختهاند و ما در بخشی که به اجمال در این باره به پژوهش و کند و کاو خواهیم نشست بخشی از اخبار مربوط را ارائه میدهیم.
برخی دانشمندان در جهت ایجاد هماهنگی میان این سه شاخه نقل و برای اینکه خود را از تعارضی که آشکارا در بین این اخبار مشهود است، برهانند چنین قضاوت کردهاند که : جمع زید در زمان ابوبکر در پی حفظ قرآن از ضیاع و نابودی بود و به همین خاطر صحیفههای قرآی را در پوشهای گردآورد و آن را به ابوبکر سپرد.[4]این صحیفهها بیآنکه در پیش دید جامعه مسلمانان قرار گیرد، به ترتیب در نزد ابوبکر و عمر نگهداری شد و سپس به دست دختر عمر، حفصه رسید[5]
در این باره گفتنیهای بسیاری وجود دارد که در پی کمابیش از نظر خواهند گذشت ، اما اینک آنچه مورد نظر ماست، مفهومی است که لفظ « جمع » در روایات پیدا کرده است .
مفهوم جمع
عالمان ، در مورد معنایی که کلمه «جمع » درروایات افاده میکند به تأملاتی دست زدهاند که اطلاع از آنها در درک اختلافی که راجع به گردآوری قرآن درگرفته است، سودمند تواند بود.
« در میان مستشرقان، «نولدکه» و « شوالی» این کلمه را به معنی حفظ و اخذ میگیرند.[6]»
بدین معنا که هر گاه در ضمن احادیث از جمع قرآن توسط اصحاب سخن رفته است، منظور آن است کهانان قرآن و یا بخشهایی از آن را حفظ داشتهاند؛ نه نوشتن و مجموعه داشتن . اینان در نظریهای که ابراز داشتهاند به روایاتی چشم دوختهاند که در متون دیرین تاریخ و حدیث برجای مانده است، از جمله فصلی که « محمد بن سعد کاتب واقدی » در « الطبقات» به « مَنْ جَمَعَ القرآن عَلی عَهْدِ رسُولِ اللهِ » اختصاص داده است.[7]آقای دکتر رامیار ضمن یاد کرد این مطلب، خود با آنان همرأی شده اظهار میدارد که در این فصل، منظور از جمع قرآن همان حفظ یا أخذ آن است. این گرایش،همچنین برای برخی محققان دیگر خوشایند آمده است.[8]
اما از آنجاکه استقصا و شمارش حافظان نصوص قرآنی در روزگار زندگانی رسول اکرم (ص) ناممکن است، نمیتوان در این زمینه صورتی جامع و کامل به دست داد که همه این افراد را در برگیرد و آنچه ـ اینجا و آنجا ـ صراحتاً با عنوان حفاظ قرآن مطرح شده است، صرفاً برای بیان نمونه و ذکر مشهورترین حافظان و قاریان در آن دوران است.
دکتر رامیار در همان جا درباره خلیفه سوم، عثمان بن عفان حدیثی را باز میگوید که « فَجَمَعَ کِتَابَ اللهِ فی رَکعةٍ » و خود چنین داوری مینماید که لفظ «جمع» در این حدیث به روشنی در معنی «قرائت» استعمال شده است .
آری، در اینجا با توجه به اینکه لفظ « جمع » با قرینه « فی رکعة» همراهی دارد میتوان دریافت که منطور، «قرائت» است، نه اینکه هر جا لفظ « جمع » در احادیث بکار رفت و قرینه معینهای هم در بین نبود، ادعا کنیم که مقصود بخاطر سپردن یا قرائت است.
اخباری هم در دست است که تعداد جامعان قرآن را در عهد رسولالله(ص) به چهار یا شش تن منحصر ساخته است. در این باب ، میتوان از حدیثی یاد کرد که « طبرانی » و « این عساکر» از «شعبی» به نقل آوردهاند دایر بر اینکه:
«در زمان حیات رسول خدا(ص) شش تن از انصار، قرآن را جمع نمودند: اُبی بن کعب، زیدبن ثابت، معاذبن جبل، ابوالدرداء،سعدبن عبید و ابوزید[9]».
مضمون این خبر در جای دیگر نیز آمده جز اینکه از ابولادرا و « سعدبن عبید» نامی در میان نیست.[10]
با کمی تامل، روشن میگردد که در این روایات نیز کلمه « جمع» گویای معنی «حفظ » نیست، زیرا چنانکه پیشتر گفته شد ـ عده حافظان قرآن در زمان زندگی رسول گرامی اسلام (ص)به گروهی اندک منحصر نبوده است که بتوان آنان را در قالب گروهی چهار یا شش نفره معرفی نمود. روایات یاد شده اساساً درصدد برشمردن تعدادی از گردآورندگان متن قرآنی در آن روزگار است، آن هم از باب نمونه و نه حصر.
اگر چه تفاوتی که میان معنی « جمع» و « حفظ» وجود دارد، روشنتر از آن است که نیازمند به توضیح باشد اما به هر حال در متون گوناگون لغت، برای لفظ « جمع» ، معنی « پیوستن چیزی به چیز دیگر» و « کنار هم قرار دادن اشیاء» بدست میآید[11].
با این همه شاید در همه مواضعی که « جمع» بکار رفته است، معنی گردآوری و تألیف اراده نشده باشد. گاهگاهی قرائتی یافت میشوند که تعیین کننده معانی دیگری برای لفظ « جمع » هستند . مثلاً با مشاهده یکسانی تعابیر «جماع قرآن» و « حفاظ قرآن»[12]و صحت کاربرد آنها به جای یکدیگر، ناچار باید حکم کنیم که در این جایگاه، ریشه «جمع» در معنی «حفظ»، استعمال مجازی یافته است.
در هر صورت، در عهد حضرت رسول(ص) منظور از «جمع» همان گردآوری و نگارش آیات در درون سوره است[13]نه معانی احتمالی دیگر.
دلایل جمع قرآن در دوران زندگانی پیامبر (ص):
در آغاز بحث، از تذکر دو نکتهگریزی نیست: اول اینکه هر چند دلایل و شواهد تاریخی ـ روایی فراوانی بیانگر گردآوری قرآن در عصر رسالتاند، اما درباره کیفیت این امر، رأیی همگای وجود ندارد. به اعتقاد بعضی از صاحبنظران، جمع مزبور هم شامل تنظیم آیات در سورههاست و هم شکلگیری سورهها «بین الدفتین»[14]. برخی دیگر تنها رسالتی را که برای جمع زمان پیامبر (ص) معرفی میکنند، جمعآوری آیات در سوره هاست.[15]
به هر تقدیر، این نوشتار بیش از هر چیز به قدر مشترک این دو نظرگاه؛ یعنی گردآوری و نگارش آیات در سورههای مقارن با عصر نزول گرایش دارد.
نکته دوم اینکه : در اینجا اساساً سعی نشده است تا تمام ادلهای که بر این واقعیت تاریخی میتوان ارائه داد، احصا و به تفصیل ذکر شوند بلکه در این مورد تنها اهم دلایل ، مذکور افتادهاند تا در عین کفایت، اطاله کلام را هم موجب نشوند.
الف ـ اهتمام به قرآن
اهتمام حضرت محمد (ص) و سایر مسلمانان به کتاب مقدس قرآن چیزی نیست که قابل رد و انکار باشد . محکمترین اساس دیانت اسلامی و معتبرترین منبع احکام و معارف دینی، قرآن است . پیامبر اسلام (ص) با درک این موقعیت و فهم نقشی که قرآن میتواند در زندگی مسلمان دارا باشد، آنان را به بذل توجه به قرآن فرا خواند و در عصر خود تا حدود زیادی در این راه موفق شد. اصحاب بر اثر تشویق حضرت رسول (ص) آنچنان توجهی به قرآن پیدا کردند که در میان خود برای حفظ، قرائت و کتابت آن افتخار میکردند و دراین میدان از همدیگر پیشی میجستند . البته در این راه انگیزههای گوناگونی وجود داشت . رسیدن به پاداش اخروی، پند آموزی از مفاهیم اصیل قرآنی، تبرک جستن،استجابت دعوت رسولالله (ص) و تقویت ذوق ادبی را در زمره انگیزههای یاد شده میتوان نهاد[16].
پیامبر بزرگ اسلام(ص) وظیفهمند بود که وحی آسمانی را همانگونه که خود از جبریل امین دریافت میکرد، به مردم برساند و هم آن را برای آیندگان تاریخ به امانت بگذارد تا بدین ترتیب معجزه دین خاتم به تمامی نسلها برسد. وی همچنین بنابر فرمان ضمنی خداوند در آیه :
«لتبین للناس ما نُزِّل الیهم »[17]
در بیان مشکلاتی که احیاناً در فهم مضامین آیات رخ مینمود کوتاهی نمیکرد و هر جا لازم بود از شرح و توضیح دریغ نداشت.
به هر صورت در پرتو عنایات رسول گرامی (ص) وتلاش مسلمانان، چهره تابناک قرآن کریم با پشتوانهای گرانسنگ از نقل شفاهی و کتبی، بی هیچ کم و کاستی به جهانیان شناسانده شد و هماکنون همگان از نعمت دسترسی به آن برخوردارند . پیامبر اسلام (ص) در راه صیانت و حفظ موجودیت گرانبار قرآن تمهیدهایی قاطع اندیشید که سرانجام مصونیت نص قرآنی را بیمه کرد.
نخستین وسیلهای که در این جهت بکار گرفته شد عبارت از حفظ و بخاطر سپردن آیات و سورهها بود. شدت استقبال مسلمانان از این کار تا حدی بود که حتی زنانی، کابین زناشوییشان را آموختن سورهای از قرآن قرار میدادند که شوهرانشان به آنان بیاموزند.[18]
وسیله بعدی که برای حفظ وحی الهی مورد توجه واقع شد ، نگارش قرآن بود.[19]نوشتن قرآن مورد توجه مخصوص رسول خدا(ص) قرار داشت. او برخی کسانی را که خواندن و نوشتن میدانستند،برای این کار برگزید[20]و هر گاه چیزی از قرآن نازل میگشت نویسندگان وحی را فرا میخواند و به آنان دستور میداد تا آن را بنگارند . این کار با نظارت حضرت رسول (ص) همراه بود[21] و اینچنین اشتباهات احتمالی رفع و اصلاح میشد. [22]
در این زمینه، گواه و شاهد فراوان وجود دارد . از جمله میتوان از آیه 5 سوره مبارک فرقان نام برد که نزول آن به حدود سالهای شش و هفت بعثت بر میگردد[23]:
«وقالوااساطیر الاولین اتتبها فهی تملی علیه بکرة و اصیلاً»
در اینجا اتهامات کافران بازگو شده است که گفتند: اینها کهنه داستانهایی هستند که بازنویسی کرده است و به او دیکته می کنند . در هر صورت آیه به ثبتی اشاره دارد که مخالفان به رخ میکشیدند.
این نکته نیز ناگفته نماند که بیشک آغاز نگارش قرآن به دوران قبل از هجرت مربوط است و کاتبان وحی از همان اوان بعثت،در مکه کار نگارش آیات را بر عهده داشتند .این مسأله علاوه بر نخستین آیات نازله که از « قلم» گفتگو کرده است[24]، همچنین مورد تایید آیاتی قرار دارد که در آنها از ادوات کتابت، مانند:«مداد» و «رق» سخن رفته است:
1ـ قل لوکان البحر مداداً لکلمات ربی لنفدالبحر قبل ان تنفد کلمات ربی [25].
2ـ «ن والقلم و ما یسطورن [26].
3ـ « و کتاب مسطور، فی رق منشور [27]
این آیات، همگی در سورههای مکی جای گرفته است .
حال ضروری است پارهای از انبوه روایاتی را که در باره اهتمام به قرآن کریم وجود دارد، از نظر بگذرانیم:
1ـ عاصم بن ضمرةاز امیرمؤمنان علی (ع) نقل میکند که رسول خدا(ص) فرمود:
« من قرأالقرآن حتی یستظهره و یحفظه أدخله الله الجنة [28]»
ترجمه: هر کس قرآن را بخواند تا این که آن را از بر کند خداوند او را در بهشت جای خواهد داد.
2ـ از عبادة بن صامت منقول است که :
« کان الرجل اذاهاجر، دفعه النبی (ص) الی رجل منا یعلمه القرآن و کان لمسجد رسولالله (ص) ضجة بتلاوة القرآن حتی أمرهم رسول الله(ص) ان یخفضوا اصواتهم لئلاً یتغالطوا[29]»
ترجمه : هر گاه فردی از مسلمانان از مکه راه هجرت پیش میگرفت و به مدینه میامد، نبیاکرم(ص) او را به یکی از ما میسپرد تا به وی قرآن بیاموزیم. تلاوت قرآن در مسجد النبی چنان همهمهای میافکند که سرانجام حضرت رسول (ص) به قاریان دستور داد به هنگام تلاوت، صدای خود را چندان بلند نکنند که به اشتباه بیفتند.
3ـ بخاری به نقل از پیامبر (ص) آورده است که خطاب به ابی بن کعب فرمود:
« ان الله أمرنی ان اقرأعلیک القرآن » قال: الله سمانی؟ قال : « نعم و قد ذکرت عند رب العالمین » قال : فذرفت عیناه » [30].
ترجمه : خداوند متعال به من امر فرمد که بر تو قرآن بخوانم ابی گفت : آیا باری تعالی، خود از من یاد کرده است؟ حضرت رسول (ص) پاسخ داد: آری، در عرش الهی از تو یاد شد و اینجا بود که ( از شوق) اشک از دیدگان ابی سرازیر گشت .
همچنین راجع به ابی بن کعب.احادیثی شبیه به همین مضمون در کتابهای «اُسدالغابة » و « الاصابة فی تمییز الصحابة » آمده است[31].
مجموع این سه روایت درباره ابی بن کعب، به روشنی دلالت دارند که پیامبر (ص) خود به برخی از علمای صحابه قرآن میآموخته و در جهت حفظ آن اهتمام میورزیده است.
4ـ بنابر برخی نقلها ابن ام مکتوم و مصعب بن عمیر به مدینه وارد شدند و به آموزش قرآن به مردم پرداختند.[32]
5ـ از پیامبر (ص) روایت است که فرمود:
« الامن تعلم القرآن و علمه و عمل بمافیه و فأنالَهُ ... دلیل الی الجنة [33].
ترجمه: هان ! هر که قرآن بیاموزد و آن را به دیگری آموزش دهد و به محتوای آن عمل نماید، من راهنمای او به بهشتم .
6ـ در نص دیگری چنین آمده است:
«کان الرجل اذاهاجر الی المدینة دفعه النبی (ص) الی رجل من الحفظة لیعلمه القرآن و کثر عدد الحفظة فی عهد رسول الله و قتل فی عهده فی بئر معونة زهاء سبعین من القراء[34].
ترجمه : وقتی مردی از مسلمانان به مدینه هجرت مینمود، نبیاکرم(ص) او را به نزد یکی از حافظان میفرستاد تا به او قرآن بیاموزد . شمار حافظان در حیات رسول خدا(ص) چندان فزونی یافت که در روزگار خوداو در جنگ بئرمعونه نزدیک به هفتاد تن از قاریان به شهادت رسیدند.
همچنین عده زیادی از همین قاریان در جنگ یمامه که چند ماه پس از درگذشت پیامبر اکرم(ص) رخ داد، کشته شدند. [35]
کار اهتمام به قرآن به دوران زندگی رسول خدا(ص) منحصر نشد بلکه مسلمانان صدر نخستین با شور و شوقی که داشتند پس از وقات پیامبر (ص) نیز چنین روش پسندیدهای را دنبال کردند و این نبود مگر به علت جذبه پر حرارت قرآن که دلها را بسوی خدا میکشید. اقوالی که در زیر از نظر میگذرد از گوشههایی از ماجرای توجه به قرآن پس از زندگانی فرستاده خدا (ص)پرده بر میدارد:
1ـ قال ابوالدراداء :
«أَعددت من یقرأ عندی فعدد تهم الفا و ستمائة و نیفاً و کان لکل عشرة مقری منهم »[36]
ترجمه ـ ابوالدراداء گوید: قاریان قرآن را که بر شمردم، بالغ بر هزارو ششصد واندی بودند. در این میان از هر ده نفر. یکی استاد قرائت بود.
2ـ ابن زنجویه گوید:
« ان عمربن الخطاب هوالذی طلب من ابی موسی احصاء القراء عنده فأرسل الیه انهم عنده : ثلاثمائةو بضعة رجال [37].
ترجمه: خلیفه دوم از ابوموسی خواست که او را از تعداد قاریانی که اطراف او هستند، آگاه سازد . ابوموسی به عمر خبر داد که سیصد و چند قاری در نزد او وجود دارند.
3ـ ابوعبیده گوید:
«ان ابن مسعود اذا أصبح، خرج ، أتاه الناس الی داره فیقول : علی مکانکم، ثم یمر بالذین یقرؤهم القرآن فیقول : یافلان ! بای سورة انت؟ فیخبره ...[38].
ترجمه : هر روز صبح مردم برای فراگیری قرآن به خانه ابن مسعود میامدند و در جایی که بدین منظور ترتیب یافته بود، مینشستند . آنگاه ابن مسعود به آنان سرکشی میکرد و از چگونگی خواندنشان آگاه میگشت.
ناگفته معلوم است که این چنین اقوال ضمن اینکه بخوبی نشان میدهد که توجه و ارجگذاری به کتاب گرانمایه قرآن، همه زوایای زندگی مسلمانان صدر اول را پوشانده بود، در عین حال بیانگر این نکته است که در دوران رسالت و بخصوص ایام پایانی عمر مبارک محمد (ص) ، حد و مرز هر یک از سورههای قرآنی تعیین شده بود. مسلمانان در طول سالیان درک محضر رسول (ص) بسیاری از همین سورهها را در نمازها از زبان حضرتش شنیده بودند و یا خود قرائت میکردند . در غیر این صورت ، چگونه می توان به اموزش ، حفظ و قرائت سورهها در روزگار نزول پایبند گشت؟!
ب ـ تشخیص سورههای قرآنی در عصر نزول:
در قرآن کریم لفظ « سوره » ضمن نه آیه ، استعمال شده است که دو آیه آن در « سورههای مکی » و بقیه در « سوره مدنی »[39]جا دارند. از این موارد روی هم رفته در سه آیه از تحدی و مبارزه طلبی قرآن سخن رفته است.
1ـ « قل فأتوا بسورة مثله و ادعوا من استطعتم من دون الله ان کنتم صادقین[40].
ترجمه : ( ای پیامبر ! به کافران )بگو اگر ( در ادعای خویش مبنی بر خود ساخته بودن قرآن) راست میگویید، شما هم سورهای همانند قرآن بیاورید و ( در این راه ) بجز خدا هر کس را که قادرید، دعوت نمایید.
2ـ « قل فأتوا بعشر سور مثله مفتریات و ادعوا من استطعتم من دون الله ان کنتم صادقین[41].
ترجمه : ( ای پیامبر ! به منکران ) بگو اگر راست میگویید ( که قرآن بافتههایی است که به خداوند نسبت داده است)شما هم ده سوره (مانند ) بافتههای قرآن عرضه کنید و ( دراین راه)بجز خدا هر کس را که قادرید ، دعوت کنید.
3ـ «و ان کنتم فی ریب مما نزلان علی عبدنا فأتوا بسورة من مثله و ادعوا شهداءکم من دون آلله ان کنتم صادقین[42].
ترجمه: و اگر در (الهی بودن ) آنچه بر بنده خود فرود فرستادهایم در شک بسر میبرید، یک سوره همانند آن بیاورید و گواهان خود را غیر از خداوند بر این کار دعوت کنید، اگر راست میگویید.
گفتنی است که در این میان تنها آیه سوره بقره، مدنی النزول است و بقیه در سورههایی جای گرفتهاند که قرآن شناسان آنها را مکی، برآورد نمودهاند. آیات تحدی، بی هیچ تردیدی بر کامل بودن سورههای قرآی در عصر نزول دلالت دارند و نیز نشانگر این مطلبند که در آن ایام، حتی پیش از هجرت، اعجاز قرآن، تحقق یافته بود و گرنه دعوت جهانیان به آوردن سورهای همانند یکی از سورههای قرآن، چه معنایی میتوانست داشته باشد؟ دیگر آیاتی که شامل بر لفظ « سوره» اند،بدین قرارند:
4ـ « یحذر المنافقون ان تنزل سورة علیهم تنبئهم بما فی قلوبهم [43].
ترجمه : « حذر کنند منافقان که فرو آید بر ایشان سورتی، آگاه کنیشان بدانچه اندر دلهاشان است»[44].
5ـ « و اذا انزلت سورة ان آمنوا بالله و جاهدوا مع رسوله استأذنک اولوالطول منهم و قالو ذرنانکن مع القاعدین »[45]
ترجمه: « و چون [نازل شد ] سورتی که بگروید به خدای و جهاد کنید با پیغامبر او، دستوری خواستند از و خداوندان خواسته از ایشان و گفتند: بگذار ما را که باشیم با نشستگان ».
6ـ « و اذا ما انزلت سورة فمنهم من یقول ایکم زادته هذه ایماناً ».[46]
ترجمه : « و چون سورهای نازل شود، بعضی [از آنان] میپرسند: این سوره به ایمان کدام ـ یک در افزود؟».
7ـ « و اذا ما انزلت سورةنظر بعضهم الی بعض هل یریکم من احد ثم انصرفوا[47]».
ترجمه : « وچون سورهای نازل شود، بعضی /از آنان/ به بعضی دیگر نگاه میکنند آیا کسی شما را میبیند؟ و باز میگردند».
8ـ « سورة النزلناها و فرضناها و انزلنا فیها آیات بینات لعلکم تذکرون[48]».
ترجمه: « سورهای است که آن را نازل کردهایم و واجبش ساختهایم و در آن آیاتی روشن فرستادهایم، باشد که پند گیرید».
9ـ « و یقول الذین آمنوا لولا نزلت سورة فاذا انزلت سورة محکمة و ذکر فیها القتال رأیت الذین فی قلوبهم مرض ینظرون الیک نظر المغشی علیه من الموت[49].
ترجمه : « کسانی که ایمان آوردند میگویند چرا از جانب خدا سورهای نازل نمیشود؟ چون سورهای از محکمات نازل شود که در آن سخن از جنگ رفته باشد آنان را که در دلشان مرضی هست بینی که چون کسی که بیهوشی مرگ بر او چیره شده به تو مینگرند».
علاوه بر این، احادیثی وجود دارد که مجموعاً بیان میکند برخی از بزرگان صحابه قرآن را بر پیامبر گرامی اسلام(ص) قرائت کردهاند. این احادیث بخوبی مؤید شکلگیری سورهها در دوران رسالت است. در این مورد، به عنوان نمونه از دو نقل تاریخی یاد میکنیم:
1ـ راغب درباره ابی بن کعب مینویسد:
« ... انما أخذ الناس بقراء ته لکونه کان آخر من یقرأ علی رسولالله (ص) [50]».
ترجمه : هفت تن، قرآن را بر نبی اکرم(ص) عرضه کردند: عثمان بن عفان، علی(ع)، ابی، ابن مسعود، زید، ابوموسی و ابوالدرداء.
چنان که پیش از این گفته آمد، نویسندگان وحی مشتاقانه به وظیفه کتابت قرآن جامه عمل میپوشاندند و برای اطمینان بیشتر از صحت نوشتههای خود و اینکه مبادا بر اثر استنساخ یا علل احتمال دیگر، اشتباهی به مکتوبات قرآنی رخنه کرده باشد، آنها را بر پیغمبر اکرم(ص) باز میخواندند.
درباره تشخص سور قرآن در دوران نزول، باید اضافه نمود که در آن زمان، هر بخش معینی از سورهها، عنوان خاصی به خود گرفته بود. وجود این عناوین، خود بخود گویای تعین و شکلگیری سورهها در آن روزگار است. در این مورد، مکرر از نبیاکرم(ص) روایت شده است که فرمود:
« اُعطیتُ مکان التوراة السبع الطوال و مکان الانجیل المثانی و مکان الزبور المئین و فضلت بالمفصل [51]»
ترجمه : خداوند به جای تورات، «سبع طوال» و به جای انجیل « مثانی » و به جای زبور، «مئین» را به من عطا فرمود و با « مفصل » برتری یافتم .
«سبع طوال » ، نام هفت سوره طولانی قرآن است که عبارتند از: سورههای بقره. آل عمران، نساء، مائده، انعام،اعراف، انفال همراه با سوره توبه[52].
« مثانی » ، سورههایی هستند که پس از « مئین» قرار گرفتهاند و شمار آیات آنها از صد کمتر است[53].
« مئین » سورههایی هستند که به دنبال « سبع طوال » قرار گرفتهاند و هر یک تقریباً صد آیه دارند.[54]
« مفصل » عبارت از تمام سورههایی است که دارای « حم» است و نیز شامل تمام سور کوتاه قرآن میباشد . علت نامگذاری آنها به « مفصل » این است که به علت کوتاهی سور، « بسمله» های زیادی میان آیات آنها فاصله و جدایی انداخته است.[55]
با این همه مؤلف کتاب « قرآن در اسلام » درباره معروفیت و تشخص قرآن در عصر نزول چنین نوشته است:
« آنچه هرگز قابل تردید نیست و نمیشود انکار کرد این است که اکثر سور قرآنی پیش از رحلت (حضرت رسول ـ ص ـ ) در میان مسلمانان دائر و معروف بودهاند. در دهها و صدها حدیث از طریق اهل سنت و شیعه در وصف تبلیغ پیغمبر اکرم (ص) یا یارانش پیش از رحلت و همچنین در وصف نمازهایی که خوانده و سیرتی که در تلاوت قرآن داشته نام این سورهها آمده است .
همچنین نامهایی که برای گروه گروه این سورهها در صدر اسلام دائر بوده، مانند سور طوال و مئین و مثانی و مفصلات در احادیثی که از زمان حیات پیغمبر اکرم(ص) حکایت میکند بسیار بچشم میخورد[56].
علامه طباطبایی (رحمة الله علیه) در این بیان، اکثر سورههای قرآنی را داخل در قید معروفیت دانستهاند و گویا از کلام ایشان چنین برمیآید که حضرت رسول(ص) در حالی وفات نمود که هنوز حوزه بعضی سورهها کاملا مشخص نشده بود.
البته این داوری، با واقعیت تاریخی ناسازگار است، زیرا اهتمام بیچون و چرای پیغمبر اسلام (ص) به قرآن و نیز نزول تدریجی آیات، بیگمان این امکان را فراهم میساخت که مسلمانان بلافاصله پس از نزول. ضمن حفظ آیات و سور نازله، کتابت و ضبط دقیق همه آنها را نیز مد نظر قرار دهند.
آری . با عشق و علاقهای که مؤمنان به قرآن از خود نشان میدادند ، دیر زمانی نمیگذشت که آیهها و سورههای نازل شده، شیوع عام مییافت وبه هر سوبال میگستراند ، بخصوص که تأکید و عنایت رسول خدا(ص)، همیشه مشوق پرداختن به قرآن بود:
« انی تارک فیکم الثقلین ما ان تمسکتم بهمالن تضلوا: کتاب الله و عترتی[57]».
ترجمه : در میان شما دو چیز گران سنگ را به امانت میگذارم، مادام که به آن دو چنگ زنید، به گمراهی نخواهید افتاد.
ج ـ احادیث ختم قرآن
در مورد ختم قران، نقلهایی لابلای متون روایی به چشم میخورد که به جوانب گوناگونی از موضوع پرداخته است و ما در اینجا خلاصهوار و بدون تفکیک به بخشی از آنها اشاره میکنیم:
1ـ پیامبر (ص) میفرماید:
« اذا ختم العبد القرآن صلی علیه عند ختمه ستون الف ملک.[58]
ترجمه : هنگامی که بندهای قرآن را ختم میکند، شصت هزار فرشته بر او درود میفرستند.
2ـ از مسلم بن محراق نقل کردهاند که :
« قلت لعائشة : ان رجالاً یقرا احدهم القرآن فی لیله مرتین او ثلاثا فقالت: قرأوا أولم یقرأوا، کنت اقوم مع رسولالله (ص) لیلة التمام فیقرأ و آل عمران و النساء ، فلایمر بأیة فیها استبشار الادعا و رغب و لابأیة فیها تخویف الادعا و استعاذ[59]».
ترجمه : به عایشه گفتم: مردانی هستند که در یک شب، قرآن را دو یا سه مرتبه ختم میکنند. او گفت: خواندن و نخواندشان چندان فرقی باهم ندارد. یک شب تمام همراه رسول خدا (ص) بیدار ماندم و او در طول این مدت مشغول قرائت قرآن بود، بقره، آل عمران و نساء را تلاوت فرمود و از هیچ آیهای که بیان کننده بشاتری بود، عبور نمیکرد مگر با دعا و درخواست آن نعمت از خداوند، آیات هشدار دهنده را هم تنها با دعا و استعاذه از نظر میگذراند.
3ـ قیص بن ابی صعصعه گوید:
« یا رسول الله (ص) فی کم اقرأالقرآن؟ قال: فی خمسة عشر. قلت: انی اجد أقوی من ذلک، قال: اقرأه فی جمعة [60]».
ترجمه : به رسول الله عرض کردم: ظرف چند روز قرآن را ختم کنم؟
فرمود: پانزده روز، گفتم : من در کمتر از این مدت نیز میتوانم، جواب فرمود: پس، آن را هفتهای یکبار ختم کن.
4ـ از مکحول بن ابی مسلم روایت است که :
« کان اقویاء اصحاب رسولالله(ص) یقرأ ون القرآن فی سبع و بعضهم فی شهر و بعضهم فی شهرین و بعضهم فی اکثر من ذلک [61]».
ترجمه : اصحاب نیرومند رسول خدا(ص) در هفت روز قرآن را ختم میکردند و دیگران ظرف یک یا دو یا چند ماه.
« ان النبی (ص) قد أمرعبدالله بن عمرو بن العاصی بان یختم القرآن فی کل سبع لیال اوثلاث ، مرة و قدکان یختمه فی کل لیلة [62]».
ترجمه : پیامبر (ص) به عبدالله بن عمر و بن عاص فرمان داده بود که هر هفته یا هر سه روز یکبار قرآن را ختم کند حال آنکه وی پیش از این، گاهی شبی یک مرتبه آن را ختم مینمود.
6ـ محمد بن کعب قرظی گوید:
« کان ممن یختم القرآن و رسولالله(ص) حی. عثمان بن عفان، و علی بن ابی طالب و عبدالله بن مسعود[63]».
ترجمه: از جمله کسانیکه در زمان زندگانی حضرت رسول (ص) قرآن را ختم میکردند ، عثمان بن عفان، علی (ع) و عبدالله بن مسعود بودند.
7ـ در نقلی دیگر چنین آمده است:
«کان النبی (ص) اذا ختم ، جمع اهله و دعا[64]».
ترجمه : پیامبر (ص) به هنگام ختم قرآن، خویشان خود را جمع میکرد و در پیشگاه الهی دعا میکرد.
8ـ از جابربن عبدالله منقول است که :
« اذا ختم احدکم فلیقل : الهم آنس وحشتی فی قبری [65]».
ترجمه : هر گاه کسی از شما قرآن را ختم کرد بگوید: خدایا!تو وحشت قبرم را مونس باش.
بر اساس آنچه به نقل آمد، بیگمان صحیح نخواهد بود که ختم قرآن را پیش از رحلت ، به معنی قرائت آیات پراکنده، بیآنکه در قالب سورهها عرضه شده باشد ،قلمداد کنیم بلکه چنین احادیثی را باید حکایت از تلاوت سورههایی دانست که تا آن زمان، تشکل لازم را یافته بود. لازم به یادآوری است که پس از اتمام نزول وحی با فاصلهای که تا وفات باقی بود به نظر میرسد عمومی سورهها در آن زمان انتظام بایسته را پیدا کرده است.
احادیث ختم ، قطع نظر از دلالتی که بر گردآوری و نگارش همه سورههای قرآن قبل از رحلت دارد، نیز گویای این واقعیت است که پیامبر اکرم(ص) در راهی که برای توجه دادن عموم به قرآن در پیش گرفت، موفق شده بود.
د ـ وجود « مصاحف » در زمان حیات رسولالله :
بنابرآنچه در پی خواهد آمد، روایاتی هست که نشان میدهد در دوران رسالت مصاحف متعددی وجود داشته و صحابیان بر اساس آنها قرائت میکردهاند. برخی از این روایات به قرار زیرند:
1ـ از ابوسعید خدری روایت است که رسول خدا(ص) فرمود:
« أعطواعینکم حظها من العبادة ، قالوا: و ما حظها من العبادة یا رسول الله؟ قال : النظر فی المصحف، و التفکرفیه و الاعبار عند عجائبه[66]»
ترجمه :سهم عبادت چشمانتان را از آنها دریغ نکنید! گفتند : ای رسول خدا! سهم عبادت چشمان چیست؟ فرمود: نگریستن و اندیشیدن در مصحف و عبرت گرفتن از عجایبش.
2ـ حضرت نبی اکرم (ص) فرمود:
« لیس شی اشد علی الشیطان من القرأة فی المصحف نظراً[67]».
ترجمه :چیزی مثل خواندن از روی مصحف، بر شیطان سخت نمیآید.
3ـ ابن ماجه و دیگران از أنس، مرفوعاً ، از رسول الله(ص) حدیث کردهاند که: « سبع یجری للعبد أجرهن بعد موته و هو فی قبره، و عدمنهن : من ورث مصحفاً[68]».
ترجمه: هفت کساند که پس از مرگشان هم پاداش اعمال خود را دریافت میدارند، از جمله کسی که برای بازماندگانش مصحفی به ارث بگذارد.
4ـ أنس بن مالک به نقل از حضرت رسول (ص) گوید:
« من علم ابنه القرآن نظراً غفر له ما تقدم من ذنبه و ما تأخر[69]»
ترجمه : هر کس قرائت از روی مصحف را به فرزند خود بیاموزد ، خداوند گناهان گذشته و آینده او را مورد عفو قرار میدهد.
5ـ در نقلی دیگر از رسول گرامی اسلام(ص) آمده است:
« الغرباء فی الدنیا أربعة : قرآن فی جوف ظالم و مسجد فی نادی قوم لایصلی فیه و مصحف فی بیت لایقرأ فیه و رجل صالح مع قوم سوء ».
ترجمه: چهار چیز در دنیا غریبند: قرآنی که در حافظه مرد ستمگری جای گرفته باشد، مسجدی که در محلهای واقع شده باشد که در آن نماز نگزارند، مصحفی که در آن تلاوت نکنند و مرد صالحی که در میان جمع بدکرداری بسر برد.
این احادیث و امثال آنها، دلایل روشنی بر وجود مجموعههای تألیفی و مستقلی برای قران پیش از درگذشت رسول خدا(ص) هستند.
اگر در آن زمان، جمع و تدوینی آنچان که مفاد عمومی این روایات است در میان نبود، سخن از «مصاحف» و احیاناً اختلاف فیما بین [70] به چه معناست؟ و آیا هیچ وجه درستی برای اطلاق کلمه « مصحف » بر آنها وجود داشت؟
زرکشی در این باره معتقد است که نظر به احتمال وقوع نسخ تلاوت، قرآن در زمان حضرت رسول(ص) در مصحف واحدی گرد نیامد، زیرا در صورت شکلگیری مصاحف با وقوع نسخ تلاوت ، ناهماهنگی و اختلافی در آنها پدید میآمد که خود به خود به ناهماهنگی در دین نیز کشیده میشد.[71]»
توجیه و تعلیل زرکشی، با عنایت به این نکته که اعتقاد به نسخ تلاوت ، عین باور به تحریف قرآن است[72]. قابل پذیرش نیست. به علاوه بر فرض صحت تلقی وقوع نسخ تلاوت، باز این اشکال پیش میآید که حتی در فرض مزبور، به هر حال این امکان وجود داشت که نوشتههای قرآنی را حک و اصلاح نمود اما درباره حافظه حافظان قرآن که عده بسیار زیادی را شامل میشدند چه کاری میتوانست انجام شود[73]؟!
اشاره:
برخی از محققان، اعتقاد دارند که کاربرد لفظ« کتاب» در متن قرآنی، خود نشان میدهد که جمعآوری قرآن در زمان زندگی حضرت رسول(ص) صورت گرفته است . آنان در این جهت استدلال میکنند که عنوان « کتاب» نمی تواند بر مجموعهای شفاهی و عاری از تدوین صدق کند بلکه صرفاً بعد از کتابت و تدوین است که اطلاق «کتاب» درست مینماید.[74]
استاد جعفر مرتضی عاملی در کتاب « حقائق هامة حول القرآن الکریم» ضمن رد نتیجهای که از استدلال فوقالذکر به دست آمده است، اظهار میدارد: لفظ « کتاب » در معنی قرآن[75]، ضمن بسیاری از آیات قرآن که تدیجاً نازل شده است، وارد است . با توجه به این نکته، شاید بتوان چنین کاربردی را تنها برای خداوند متعال، درست برآورد نمود که بنابر علم خودآگاه بود که سرانجام پس از تمامیت نزول قرآن، آیات و سور نازله، به شکل مجموعهای مکتوب و مدون در دسترس همگان قرار خواهد گرفت.[76]
شایان ذکر است که در کتاب « المفردات فی غریب القرآن» بحث خواندنی و سودمندی ذیل ماده « کتب » وجود دارد که بسیار قابل توجه است. « راغب » اصل ریشه « کتب » را به معنی « دوختن دو جلد به هم » میداند و دراین زمینه میافزاید:در عرف ، پیوند دادن حروف به وسیله نگارش را « کتابت » نام می نهند . گاه این دو میتوانند به جای همدیگر استعمال شوند و از همین جا ، ضمن برخی آیات قرآنی ، کلام الهی، اگر چه هنوز به صورتی فراهم آمده در کتاب، نوشته نشده بود« کتاب» خوانده شده است[77].
در این باب فراهیدی نیز در « العین» ، کهنترین کتاب لغت، ریشه « کتب» را به معنی « وصله زدن با چرم» قلمداد نموده است [78] که میتواند به عنوان استنادی برای سخن « راغب » بشمار آید .
به هر حال بعید به نظر نمیرسد که مراد از لفظ عام « کتاب » ، آنجا که در ضمن آیاتی از قرآن در معنی قرآن بکار رفته است، همان خصوص آن یعنی قسمتی از قرآن باشد که پیش از نزول این آیات به نگارش درآمده بود. باید توجه داشت که چنین استعمالی، در عرف زبان تازی چندان دور از ذهن نیست.[79]
اکنون با عنایت به مطالب بالا، بخوبی روشن میشود که استعمال این کلمه در ضمن آیات قرآنی، به هیچ وجه نمیتواند علامتی بشمار رود که نمایشگر ترتیب دادن به سورهای قرآنی توسط رسول اکرم ( ص) باشد.
پی نوشت ها:
[1] ر.ک. به : ابوعلی الحسن الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن(دارالمعرفه ـ بیروت ـ 1048 هـ . ق) ج1، ص 21 مقدمه.
[2] احتمال دیگر آن است که روایات یاد شده در صدد بیان مسأله استنساخ از مصاحف دوران رسالت باشند، نه کیفیت جمع نخستین قرآن. در این توجیه به مضمون کلی روایات توجه شده است. ر.ک به: محمد باقر الحکیم، علوم القرآن (المجمع العلمی الاسلامی ـ طهران ـ 1403 هـ . ق) ص 13 و 14.
[3] جعفر مرتضی عاملی، حقائق هامةحول القرآن الکریم (مؤسسة النشر الاسلامی ـ قم ـ بدون تاریخ ) ص 65.
[4] محمد هادی معرفت، التمهید فی علوم القران(مطبعة مهر ـ قم ـ 1397 هـ . ق ) ج 1، ص 220 و جلالالدین السیوطی، الاتقان فی علوم القرآن (دار و مکتبة الهلال ـ بیروت ـ بدون تاریخ) ج 1، ص 58.
[5] ابنالجزری، النشرفی القرراآت العشر(کتابفروشی جعفری تبریزی ـ؟ بدون تاریخ( ج1، ص 7 و التمهید فی علوم القرآن،ج1، ص 240 و 241.
[6] محمود رامیار، تاریخ قرآن(انتشارات امیرکبیر ـ تهران ـ 1362 هـ . ق) ص 211.
[7] همان مأخذ، ص 211.
[8] محمد حسین علی الصغیر، دراسات قرآنیة ، تاریخ القرآن(مرکز النشر، مکتب الاعلام ـ قمـ 1413 هـ .ق) ص 75.
[9] ابوالقاسم الخوئی، البیان فی تفسیر القرآن ( انوار الهدی ـ 1401 ـ هـ .ق) ص 250.
[10] ابوعبدالله البخاری الجمعفی، صحیح البخاری، (دارالقلم ـ بیروت ـ 1407 هـ . ق) ج6، ص 587 آقای دکتر رامیار بر این حدیث و اینکه این « ابوزید» کیست که نامش در جمع حاضر بچشم میخورد، اشکالاتی وارد کرده است که برای آگاهی از آن میتوان به تاریخ قرآن ص 250 تا 253 رجوع کرد.
[11] اسماعیل بن حماد الجواهری، الصاح تاج اللغة و صحاح العربیة،تحقیق : احمد عبدالغفورعطار(دارالعلم للملابین ـ بیروت ـ 1407 هـ . ق ) ، ج 3،ص 1198، فخرالدین الطریحی،مجمع البحرین،تحقیق: احمد الحسینی(المکتبة المرتضویة لاحیاء الآثار الجعفریة ـ تهران ـ بدون تاریخ) ج 4 ص 311، الراغب الاصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، (دفتر نشر کتاب ـ تهران ـ 1404 هـ . ق) ص 96 و مجمع اللغةالعربیة، المعجم الوسیط ( انتشارات ناصر خسرو ـ طهران ـ بدون تاریخ ) ج 1، ص 134.
[12] محمد باقر حجتی، پژوهشی در تاریخ قرآن کریم (دفتر نشر فرنگ اسلامی ـ تهران ـ 1360 هـ . ش ) ص 233.
[13] محمد عبدالعظیم الزرقانی، مناهل العرفان، فی علوم القرآن(دارافکر ـ بیروتـ 1408 هـ . ق) ج 1 246.
[14] «دف» جلدی از پوست حیوانات بوده ک در آغاز، علوم و حوادث را بر آن مینوشتند . بعدها کاغذها و برگهای نوشته شده را برای نگهداری بهتر میان دو جلد پوستی میگذاشتند و به آنها «الدفتین» میگفتند . به کتاب هم «مجموع ما بین الدفتین» [اطلاق میشد] زیرا مجموعهای بود میان دو جلد پوستی : محمود رامیار،تاریخ قرآن، ص 213.
[15] ر.ک به : ابوالفضل میرمحمدی، بحوث فی تاریخ القرآن و علومه ( درالتعارف للمطبوعات ـ بیروت ـ1400 ، هـ . ق) ص 127 و مناهل العرفان فی علوم القرآن ج 1، ص 262.
[16] محمد علی الاشیقر، لمحات من تاریخ القرآن (موسسه الاعلمی للمطبوعات ـ بیروت ـ 1408 هـ . ق) ص 315 و 316 .
[17] النحل /44.
[18] النشر فی القرأأت العشر ، ج 1 ، ص 6 و البیان فی تفسیر القرآن، ص 255.
[19] روزی بلاشر، در آستانه قرآن، ترجمه محمود رامیار ـ (دفتر نشر فرهنگ اسلامی ـ تهران ـ 1365 هـ .ش) ص 27.
[20] محمد تقی شریعتی، تفسیر نوین(دفتر نشر فرهنگ اسلامی ـ تهران ـ بدون تاریخ) ، ص 13 مقدمه .
[21] البرهان فی علوم القرآن، ج 1، ص 304
[22] حقائق هامةحول القرآن الکریم، ص 76.
[23] بر اساس نظر آقای دکتر رامیار: تاریخ قرآن، 258.
[24] «اقراباسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقرا و ربک الاحرم، الذی علم بالقم ، علم الانسان مالم یعلم»، علق /105.
[25] کهف /109.
[26] قلم /5.
[27] طور /2 و 3.
[28] مجمع البیان فی تفسیر القرآن ، ج 1 ص 85.
[29] دراسات قرآنیة، ص 80 و حقائق هامة حول القرآن الکریم، ص 65.
[30] ابوعبدالله الزنجانی، تاریخ القرآن (منظمة الاعلام الاسلامی ـ طهران ـ 1404 هـ . ق) ص 43.
[31] ابن اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة (دار احیاء الثراث العربی ـ بیروت ـ بدون تاریخ ) ج 1، ص 49 ـ ابن حجر العسفلانی، الاصابةفی تمییز الصحابة (دار احیاء التراث العربی ـ بیروت ـ بدون تاریخ ) ج 1، ص 19.
[32] حقائق هامة حول القرآن الکریم ، ص 66.
[33] محمد محمدی اثری شهری، میزان الحکمة (مکتب الاعلام الاسلامی ـ طهران ـ 1367هـ . ش ) ج 8، ص 75، حدیث شماره 16168.
[34] حقائق هامةحول القرآن الکریم، ص 66.
[35] التمهید فی علوم القرآن، ج 1 ص 235.
[36] همان، ج 2 ص 186.
[37] حقائق هامةحول القرآن الکریم ، ص 69.
[38] الکاند هلوی، حیاة الصحابة (دارانصر للطباعةـقاهره ـ 1389 هـ . ق) ج 3، ص 255.
[39] بنابر اشهر تعاریف، سورههای مکی، سوری را گویند که پیش از هجرت بر پیامبر اسلام(ص) فرود آمده و سورههای مدنی، آنهایی که پس از هجرت نازل شده است: البرهان فی علوم القرآن، ج 1، ص 239 و نیز محمد رضا صالحی کرمانی، درآمدی بر علوم قرآنی (جهاد دانشگاهی ـ تهران ـ 1369 هـ . ش) ص 107.
[40] یونس/38 ( در کتاب « ترجمه تفسیر طبری» ترجمه آیه بدین قرار است: « بگو : بیارید سورتی همچنان و بخوانید آنچه توانید از بیرون خدای، اگر هستید راستگویان» ، علما و فقهای ماوراءالنهر، ترجمه تفسیر طبری به اهتمام حبیب یغمایی (انتشارات توس ـ تهران ـ 1356 هـ . ش ) ج ـ3ـ ص 673.
[41] هود /13.
[42] بقره /23.
[43] توبه /64.
[44] ترجمه، به نقل از ترجمه تفسیر طبری
[45] توبه /86(ترجمه به نقل از مأخذ پیشین).
[46] توبه/124(ترجمه، به نقل از ترجمه قرآن مجید عبدالمجید آیتی).
[47] توبه / 127 ( ترجمه، به نقل از مأخذ پیشین).
[48] نور/ 1 ( ترجمه، به نقل از مأخذ پیشین) .
[49] محمد /20 (ترجمه، به نقل از مأخذ پیشین).
[50] حقائق هامةحول القرآن الکریم، ص 70 و نیز ر.ک به: خالد عبدالحرحمن العک، تاریخ توثیق نص القرآن (الشرکة المتحدة للتوزیع ـ بیروت ـ بدون تاریخ) ص 58.
[51] الفیض الکاشانی، المحجة البیضاء (دفتر انتشارات اسلامی ـ قم ـبدون تاریخ ) ج 2، ص 214.
[52] از آنجا که میان دو سوره انفال و توبه، بسمله ، فاصله نشده است در واقع یک سوره قلمداد شدهاند.(مجمع البیان فی تفسیر القران، ج 1، ص 82 مقدمه).
[53] الاتقان فی علوم القرآن، ج 1 ص 63.
[54] همان مأخذ، جلد و صفحه .
[55] پژوهشی در تاریخ قرآن کریم ، ص 102 و 103.
[56] محمد حسین طباطبائی ، قرآن در اسلام(انتشارات طلوع ـ مشهد ـ بدون تاریخ ) ص 161 و 162.
[57] ابوعلی بن الحسن الطبرسی، جوامع الجامع فی تفسیر القرآن المجید (دارالاضواء ـ بیروت ـ 1405 هـ . ق) ج 1، ص 6 مقدمه، (مقدمه به امضاء کامل سلیمان است).
[58] حقائق هامه حول القرآن الکریم، ص 73.
[59] مختصر الاتقان فی علوم القرآن، ص 27.
[60] همان، ص 28.
[61] همان مأخذ و صفحه .
[62] حفائق هامة حول القرآن الکریم ، ص 71.
[63] همان مأخذ و صفحه.
[64] همان مأخذ، ص 73.
[65] همان مأخذ و جلد .
[66] المحجة البیضاء ، ج 2 ص 231.
[67] محمد بن الحسن الحرالعاملی، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعة (داراحیاء التراث العربی ـ بیروت ـ 1403 هـ . ق) ج 4، ص 853.
[68] الصغیر، تاریخ القرآن ، ص 84.
[69] نورالدین علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد ( دارالکتب العلمیه ـ بیروت ـ 1408 هـ . ق ) ج 4، ص 853، دراسات قرآنیه، تاریخ القرآن، ص 84.
[70] ر.ک.به: الزنجانی ، تاریخ القرآن، ص 76 تا87.
[71] البرهان فی علوم القرآن، ج 1 ص 297.
[72] البیان فی تفسیر القرآن، ص 201 .
[73] داسات قرآنیة ، تاریخ القرآن، ص 85.
[74] حقائق هامة حول القران الکریم، ص 103 و دراسات قرآنیة ، تاریخ القرآن ، ص 81.
[75] لفظ « کتاب» در قرآن در معانی دیگری از جمله: نوشتن حکم تشریعی، کتاب آسمانی نامه عمل و ... بکار رفته است . برای توضیح بیشتر ر.ک به: محمد تقی مصباح یزدی ، معارف قرآن(انتشارات در راه حق ـ قم ـ 1367 هـ . ش) ج 1، ص 193 ـ 190.
[76] حقائق هامه حول القرآن و الکریم، ص 104.
[77] المفردات فی غریب القرآن، ص 423.
[78] خلیل بن احمد الفراهیدی، کتاب العین ( دارالهجرة ـ قم ـ 1410 هـ . ق) ج 5ـ ص 341.
[79] ر.ک. به: مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 44 و الاتقان فی علوم القرآن، ج 2، ص 16و عبدالله شبر، تفسیر القرآن الکریم ( دارالهجرة ـ قم ـ بدون تاریخ ) ص 28، مقدمه، ( مقدمه از آن محمد جواد بلاغی نجفی است) .