مقدمه
آیتالله جوادی آملی با ترسیم دو مقام نطق و صمت، رسالت مفسر را در تفسیر به گونهای عنوان میکند تا به واسطه آن بتوان به فهم صحیحی از متن مقدس نائل آمد. گئورگ گادامر اما در تفسیر هرمنوتیکی خود منظومهای را ترسیم کرده بود که در دیالکتیک میان متن و پیشفرضهای مفسّر، تفسیر دقیق از متن هیچگاه تحقق نخواهد یافت و تلاشها در راستای آن، امری بیحاصل قلمداد میشد. به نظر میرسد که در منظومه فکری آیتالله جوادی آملی، میتوان منظومهای را ترسیم کرد که بر اساس آن هم میتوان به فهم صحیح از متن نائل آمد و هم تلاش مفسرین بیتوفیق نخواهد بود.
گادامر و دیالکتیک متن و مفسر
مقدمه
از جمله مسائلی که درباره پیامبران در قرآن مطرح است، چرایی خاورمیانهای بودن تمامی آنهاست. بنابر آیات قرآن برای هر امتی، هدایتگری وجود داشته است. چنان که این با عدالت الهی نیز سازگار به نظر نمیرسد که صرفا انسانهای یک منطقه جغرافیایی خاص از مبشران و منذران الهی برخوردار باشند؛ اما علیالظاهر نشانی از پیامبران در مناطقی چون آسیای شرقی، شمالی و جنوبی، آفریقای مرکزی به سمت جنوب، قاره آمریکا و استرالیا نیست یا اقلاً هیچ نامی از آنان در قرآن به میان نیامده است. غیبت پیامبران قرآنی در این مناطق و تمرکز آنها در منطقه خاورمیانه چه دلیل یا علتی دارد؟
مقدمه
اگر چه مشی تفسیری آیتالله طالقانی با آیتالله جوادی آملی یکی نیست اما در مورد آیه 106 سوره بقره که به مسأله نسخ حکم تغییر قبله مسلمانان اشاره دارد، هر دو مفسّر در نهایت به یک نتیجه رسیدهاند. هر دو واقعیت نسخ را به تخصیص زمانی باز میگردانند و تغییر احکام الهی را در منافات با علم و قدرت لایتناهی الهی نمیدانند.
مقدمه
توجه به ماهیت قرآن و زمینههای اثبات وحیانی بودن آن، همواره مورد توجه دانشمندان دینی مسلمان که در زمینه قرآن تأمل نمودهاند بوده است. بررسی اجمالی دیدگاه دو تن از دانشمندان جهان اسلام یعنی مالک بننبی و آیتالله العظمی جوادی آملی درباره این کتاب آسمانی راهگشای خوبی برای این بحث است. کتاب اصلی مالک بننبی در این باب «پدیده قرآنی»[1] است که در نیمه دوم قرن بیستم برای اولین بار به زبان فرانسه منتشر شد. این کتاب بعدها توسط عبدالصبور بن شاهین به عربی ترجمه گشت و در این مقاله متن عربی کتاب مذکور، استفاده شده است.[2]
مقدمه
مسأله وحی یکی از مسائل کلیدی در فهم ماهیت دین اسلام است. از این رو بیشتر دانشمندانی که به اسلام پرداختهاند ناگزیر از توجه به این موضوع هستند. در این میان رویکردهای مختلفی برای تبیین وحی به کار گرفته شده است. برخی از دانشمندان صرفا به تاریخ تکیه میکنند و به دنبال ارائه فهمی بشری و مادی از این موضوع هستند. اما برخی دیگر با تکیه بر مفاهیمی که در درون خود دین بر آنها تأکید شده است، تلاش میکنند تا واقعیت وحی را پدیدار کنند. آنچه در ادامه میآید مقایسهای است بین دیدگاه مفسّر و فقیه بزرگ شیعه؛ آیتالله العظمی جوادی آملی و اسلامشناس سرشناس غربی؛ ایگناس گلدزیهر.
تأملی در ماجرای شرور عالم
جان لسلی مکی[1] (1917-1981) فیلسوف استرالیایی بود که به اخلاق و فلسفه دین میاندیشید. وی را یک شکگرای اخلاقی نامیدهاند. وی بر این باور بود که هیچ ارزش عینی وجود ندارد. به اعتقاد او، اخلاقیات و اموری از این دست همگی باید اختراع شوند به جای آنکه کشف گردند. وی با رویکرد شکگرایانهای که داشت، به مسأله شرّ نیز توجه کرده بود. به باور او، وجود شرّ در عالم نمیتواند با وجود آفرینندهای حکیم و توانا منطبق باشد. وی از همین روی بود که بر دینداران خُرده وارد میکرد.
شر از دیدگاه مکی
جی.ال. مکی یکی از عمدهترین تأملات خود را به مسأله شرّ معطوف داشت.
آیتالله جوادی آملی با استناد به پارهای از آیات قرآنی، هر گونه مداخله پیامبر را در امر وحی، ناروا میداند و تهدیدات قرآنی را در این خصوص یادآور میشود.
پدیده وحی یکی از رازآمیزترین مقولات دینی است. در راه شناخت آن بسیاری سخن گفتهاند. دکتر عبدالکریم سروش اما در تحلیلی بر این امرِ راز آلود در سال 1392 آن را با خواب و رؤیا برابر دانسته است. سروش اخیراً نیز در مناظرهای[1] زوایای بیشتری از ایده خود را تبیین کرده است.