وبلاگ علوم قرآن و حدیث

به نام خدا. در این وبلاگ دروس، کتب، مقالات و صوت مربوط به رشته علوم قرآن و حدیث قرار می گیرد. آدرس کانال تلگرام: 🆔 @quranied

وبلاگ علوم قرآن و حدیث

به نام خدا. در این وبلاگ دروس، کتب، مقالات و صوت مربوط به رشته علوم قرآن و حدیث قرار می گیرد. آدرس کانال تلگرام: 🆔 @quranied

وبلاگ علوم قرآن و حدیث
نویسندگان

آیا همه پیامبران از خاورمیانه مبعوث شده‌اند؟

چهارشنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۵، ۰۸:۲۹ ق.ظ


مقدمه

از جمله مسائلی که درباره پیامبران در قرآن مطرح است، چرایی خاورمیانه‌ای بودن تمامی آن‌هاست. بنابر آیات قرآن برای هر امتی، هدایت‌گری وجود داشته است.  چنان که این با عدالت الهی نیز سازگار به نظر نمی‌رسد که صرفا انسان‌های یک منطقه جغرافیایی خاص از مبشران و منذران الهی برخوردار باشند؛ اما علی‌الظاهر نشانی از پیامبران در مناطقی چون آسیای شرقی، شمالی و جنوبی، آفریقای مرکزی به سمت جنوب، قاره آمریکا و استرالیا نیست یا اقلاً هیچ نامی از آنان در قرآن به میان نیامده است. غیبت پیامبران قرآنی در این مناطق و تمرکز آن‌ها در منطقه  خاورمیانه چه دلیل یا علتی دارد؟

به این پرسش پاسخ‌های گوناگونی داده شده است که در این نوشته به اهم آن‌ها اشاره خواهیم کرد. پیش از آن لازم است اشاره کنیم که اگر چه خاورمیانه‌ای بودن پیامبران قرآن حدوداً مورد اتفاق عالمان و پژوهشگران قرآنی است، برخی در این قضیه تردید کرده‌اند و برخی پیامبران مذکور در قرآن را با افرادی که در خاورمیانه نمی زیسته‌اند، یکی دانسته‌اند. آیت‌الله جوادی آملی در این زمینه می‌نویسد:


«گروهی از عارفان و حکیمان به استناد برخی از تواریخ، حضرت ادریس (علیه السلام) را همان «هرمس» پنداشته‌اند، چنانکه حضرت شیث را همان «آغاثاذیمون» دانستند و عدّه‌ای شاید بر اثر همین پندار، هرمس و آغاثاذیمون و فیثاغورس و مانند آن‌ها را انبیا دانستند، چنانکه از «شرح حکمة الاشراق» اثرِ محمدبن‌مسعود، مشهور به قطب شیرازی (شرح حکمة الاشراق، ص ?) و نیز از «تمهید القواعد» اثر ابن ترکه (تمهید القواعد، ص ? و ??) برمی آید، لیکن در «شرح فصوص» قیصری (شرح فصوص قیصری، ص ???) آن را اشتباه و منشاء این تطبیق را اشتراک لفظی دانسته، می‌گوید: آغاثاذیمون در زمان اسکندر می‌زیسته و بین او و حضرت شیث (علیه السلام) نزدیک چهارهزار سال فاصله است». (سیره پیامبران درقرآن، ج ?، ص ???)


آیت‌الله جوادی آملی خود در این زمینه می‌گوید: «احتمال پدید آمدن این تطبیق در دوره اسلامی ضعیف نیست». (تفسیر تسنیم، ج ?، ص ??)


حال با فرض اینکه این تطبیق‌های تاریخی موجه نبوده و لذا مسأله خاورمیانه‌ای بودن تمامی پیامبران قرآن را حل نمی‌کنند، پاسخ‌های حضرات آیات مکارم شیرازی، مصباح یزدی، شهید مطهری و جوادی آملی به این مسأله را وا می‌کاویم.


دیدگاه آیت‌الله مکارم شیرازی

آیت‌الله مکارم شیرازی در کتاب «پیام قرآن»، ظهور پیامبران را به وجود تمدن‌های بزرگ و قدیمی در خاورمیانه مرتبط می‌داند و چنین می‌نویسد:


«با توجه به وضع پیدایش جوامع بشری و ظهور تمدّن انسانی، این مسأله جای شگفتی نیست که اکثر پیامبران در منطقه خاورمیانه بوده‌اند، زیرا مورخان بزرگ جهان تصریح می‌کنند که مشرق زمین مخصوصاً شرق میانه، گهواره تمدن انسانی است و منطقه‌ای که به نام ھلال خصیب است (ھلال خصیب یعنی ھلال پر برکت که اشاره به منطقه‌ای است که از دره نیل شروع می‌شود و تا مسیر دجله و فرات و اروندرود ادامه پیدا می‌کند و زادگاه تمدن‌ھای بزرگ جهان است)، تمدن مصر باستان که قدیمی‌ترین تمدّن شناخته شده جهان است، تمدّن بابل در عراق، تمدن یمن در جنوب حجاز، ھمچنین تمدّن ایران و شامات، ھمه نمونه تمدن‌ھای معروف بشری ھستند ... قدمت تمدن انسانی در این مناطق به ھفت ھزار سال یا بیشتر باز می‌گردد. از سوی دیگر، رابطه نزدیکی میان تمدن انسانی و ظهور پیامبران بزرگ است، زیرا انسان‌ھای متمدن نیاز زیادی به آیین‌ھای الهی دارند تا ھم قوانین حقوقی و اجتماعی را تضمین کرده، جلو تعدیات و مفاسد را بگیرد و ھم فطرت الهی آن‌ھا را شکوفا سازد. به ھمین دلیل می‌گویم نیاز بشر امروز مخصوصاً کشورھایی که از تمدن و صنعت سهم بیشتری دارند، به مذھب، از ھر زمان بیشتر است. اقوام وحشی و یا نیمه وحشی، آمادگی زیادی، برای پذیرش مذاھب ندارند و اگر مذھب را پذیرا شوند، قدرت نشر آن را ندارند. (پیام قرآن، ج ?، ص ???-???).


این پاسخ به نظر کافی نیست چرا که پیامبر اسلام در میان قومی نامتمدن مبعوث شد که بنابر پاسخ فوق، باید دعوت او با شکست مواجه می‌شد، چرا که اعراب یا برای پذیرش دین جدید آمادگی نداشتند یا قدرت نشر آن را نداشتند. امری که تاریخ عکس آن را ثابت کرده است. دیگر اینکه طبق این نظر مشخص نیست چرا تمدن‌های خارج از خاورمیانه از آیین پیامبران محروم مانده‌اند.


دیدگاه آیت‌الله مصباح یزدی

آیت‌الله مصباح یزدی یکی از شروط بهره‌مندی از هدایت انبیاء را این دانسته است که در مسیر به گوش مردم رسیدن پیام الهی، اخلال ایجاد نکنند:


«فعلیت یافتن هدایت افراد مشروط به دو شرط است: یکی آنکه خودشان بخواهند از این نعمت الهی بهره‏مند شوند، دوم آنکه دیگران موانعی برای هدایت آنان فراهم نکنند و محروم ماندن بسیاری از مردم از هدایت انبیاء در اثر سوء اختیار خودشان بوده است چنانکه محرومیت بسیاری دیگر در اثر موانعی بوده که دیگران در راه گسترش دعوت انبیاء بوجود آورده بودند؛ و پیامبران خدا همواره برای برداشتن این موانع می‏کوشیدند با دشمنان خدا و به ویژه زورمندان و مستکبران به ستیز برمی‏خواستند بسیاری از ایشان در راه ابلاغ رسالت الهی و هدایت مردم جان خود را فدا کردند. نکته قابل توجه اینکه ویژگی اختیاری بودن حرکت تکاملی انسان ایجاب می‏کند که همه این جریانات به صورتی انجام یابد که زمینه حسن یا سوء انتخاب برای طرفین حق و باطل فراهم باشد مگر اینکه تسلط زورمندان و اهل باطل به جایی برسد که راه هدایت دیگران را به کلی مسدود کند و نور حق و هدایت را در جامعه خاموش سازند در این صورت خدای متعال از راه‌های غیبی و غیرعادی طرفداران حق را یاری خواهد کرد اگر چنین موانعی بر سر راه انبیاء نمی‏بود دعوت ایشان به گوش همه جهانیان می‏رسید و همگی از نعمت هدایت الهی به وسیله وحی و نبوت بهره‏مند می‏شدند پس گناه محرومیت بسیاری از مردم از هدایت انبیاء به گردن کسانی است که جلوی گسترش دعوت ایشان را گرفته‏اند»(آموزش عقاید، ج ?).


برای پذیرفتن این تحلیل به عنوان پاسخ مسأله  این نوشته، به اطلاعاتی تاریخی نیاز داریم که نشان دهد همواره افرادی مانع گسترش پیام پیامبران به خارج از خاورمیانه بوده‌اند. اطلاعاتی که به قدر اطمینان‌بخش در دست نیست.


دیدگاه استاد مطهری

استاد مرتضی مطهری ظهور پیامبران را وابسته به استعداد مخصوصی که در برخی افراد وجود دارد، می‌داند. استعدادی که سرزمینی که فرد در آن متولد شده است، در آن تأثیر به‌سزایی دارد:


«اما مسأله این که چرا در سرزمین خاصى پیغمبر زیاد بوده، این بستگى پیدا مى کند به ھمان (الله اعلم حیث یجعل رسالته) یعنى وقتى که این بستگى داشته باشد به استعدادھاى مخصوصى که در افراد ھست، مسلما سرزمین‌ها ھم در پرورش استعدادھا تأثیر دارد. امروز ھم مى‌گویند که شرق، سرزمین عرفان و اشراق است. این یک امر گزاف و گتره نیست که مثلا غربی‌ها بیشتر به محسوسات مى‌پردازند و شرقی‌ها بیشتر به نامحسوسات، یعنى این‌ها بیشتر به این سو کشانده مى‌شوند آن‌ها به آن سو. محیط جغرافیایى و اوضاع و احوال و گرمى آفتاب و این‌ها در پرورش جسم انسان مفید است و وضع جسم ھم در پرورش‌هاى مخصوص روح تأثیر دارد. این مانعى ندارد که بعضى از سرزمین‌ها آمادگى بیشترى داشته باشد براى پروراندن افرادى که اجمالا استعداد اشراق و الهام دارند. اما اینکه آیا بعضى سرزمین‌ها به کلى عارى بوده و فقط یک نقطه دنیا [محل ظهور پیامبران] بوده که ھمان سرزمین فلسطین و حجاز و این‌ها باشد، سرزمین‌هاى دیگر دنیا پیغمبر ھیچ پرورش نداده؟ این را ما با تاریخ نمیتوانیم اثبات کنیم که ھمه جا بوده و نمى توانیم اثبات کنیم که بعضى جاھا قطعا نبوده. قرآن کریم مى گوید: (و‌ان من امة الا خلافیها نذیر) در تمام ملت‌ها نذیرى وجود داشته. تاریخ ھم نمى‌تواند ثابت کند که حتما نبوده. ولى قرآن مى‌گوید ھمه جا بوده. منتها ما با تاریخ نمى‌توانیم اثبات کنیم که در فلان سرزمین آیا پیغمبرى ظهور کرده یا نکرده، اما نمى‌توانیم نفى ھم بکنیم که نبوده. قرآن ھم به طور کلى مى گوید: (و ان من امة الا خلافیها نذیر)».


با توجه به پاسخ استاد مطهری، پیامبران در همه نقاط عالم مبعوث شده‌اند اما در شرق بیشتر از غرب، سؤالی که پس از این پاسخ به ذهن متبادر می‌شود این است که چرا نواحی وسیعی از شرق عالم که اتفاقاً مهد عرفان‌های بزرگی بوده‌اند، همان‌قدر از نام و نشان بعثت پیامبران خالی‌اند که سرزمین‌های غرب عالم؟


دیدگاه آیت‌الله جوادی آملی

آیت‌الله جوادی آملی مساله انحصار پیامبران مذکور در قرآن به خاورمیانه را با توجه کردن به ویژگی‌های مخاطبین نخستین قرآن پاسخ می‌گوید. در ابتدا خلاصه‏ای از نظر ایشان را ذکر کرده و در ادامه به نقل و شرح تفصیلی آن خواهیم پرداخت.


این دیدگاه خالی از اشکالاتی است که درباره‏ سایر نظرات ذکر شد و بر چهار مقدمه استوار است که نهایتاً مساله‏ تمرکز پیامبران یاد شده در قرآن در ناحیه خاورمیانه را توجیه خواهد کرد. شایسته ذکر است رشیدرضا (????-????)، مفسر مصری نیز در تفسیر‏المنار دراینباره موضعی مشابه آیت‏الله جوادی آملی (با تفصیل کمتر) اتخاذ کرده است. (ر.ک: تفسیر المنار، ج ?، ص ??)


چهار مقدمه مذکور از این قرارند: ?-بنا برادله عقلی، آیات قرآن کریم و احادیث، در تمام نقاط عالم پیامبرانی وجود داشته‏اند (ضرورت نبوت در هر عصر و مصر) ?-قرآن بنا برتصریح خویش، صرفاً داستان برخی از پیامبران را نقل کرده است ?-بنا شدن صحّت ادعای قرآن برآنچه برای مخاطبان غیرقابل دسترسی و سنجش است، معقول نیست. ?-نخستین مخاطبین قرآن کریم فقط به تاریخ و آثار پیامبران خاورمیانه آگاهی داشته‏اند.


نتیجتاً اکتفا به ذکر پیامبران خاورمیانه‌ای در قرآن به دلیل محدودیت اطلاعات و توانایی مخاطبین نخستین در کسب آگاهی از پیامبران سایر مناطق دنیا و عبرت گرفتن از سرگذشت آنان و قوم ایشان است.


آیت‏الله جوادی آملی برای هر یک از موارد فوق دلایل و بعضاً تبصره‏هایی ذکر کرده است. همچنین این نوع برداشت‏ حاکی از یک مبنای مهم تفسیری است که در سال‌های محل بحث مفسران و تفسیرپژوهان بوده است. در ادامه به این موارد می‌پردازیم.


ضرورت نبوت در هر عصر و مصر

به عقیده آیت‌الله جوادی آملی ضرورت نبوت در هر عصر و مصر و جریان تعمیم رسالت الهی برای هر امت جهت اتمام حجت، تخصیص یا تقییدپذیر نیست، بنابراین هیچ ملتی از نعمت رسالت محروم نیست و خدای حکیم هیچ ملتی را بی‌راهنما رها نمی‌کند. او برای اثبات و شرح این موضوع به ادله عقلی و آیاتی از قرآن کریم استناد می‌کند و بعضی روایات را (با ملاحظاتی که خواهد آمد) نقل می‌کند.


دلایل عقلی ایشان از این قرارند:

الف) از آنجا که طبق دیدگاه اسلامی، زندگی بشر و اعمال او نافرجام نخواهد بود، از خداوندی که خالق هستی و عالم بر آن است، انتظار می رود هیچ یک از انسان‌ها را از این مهم بی‌خبر نگذارد:


«بشر با مرگ نابود نمی‌شود، بلکه آثار مثبت و منفی ملکات اعتقادی، اخلاقی و اعمال ـ که همراه روح انسان است ـ پس از مرگ ظهور می‌کند و جزای هر کسی حقیقت عمل اوست و چون هرگز الحاد و توحید، عدل و ظلم و صدق و کذب همسان نیستند و هر عقیده، خُلق و عملی، حسابی دارد، فرجام دسته‌ای سعادت و انجام گروه دیگر شقاوت است. برهمین اساس، خداوند سبحان برای مردم راهنمایان و بشارت و بیم‌دهندگان فرستاد تا پس از مرگ اعتراض نکنند و بهانه نیاورند که چرا ما را بی‌راهنما گذارد. آیا او که آفریدگار انسان و جهان است و پیوند انسان و همه هستی را نیک می‌داند، نمی‌بایست برای ما ـ که با اشیاء و امور فراوان پیوند داشتیم و بسیاری از آن‌ها سودمند نبودند ـ آموزگاری بفرستد و راه راست را به ما بنماید؟»(تفسیر تسنیم، ج ??، ص ???).


«جزای انسان‌ها مانند کیفرهای دنیایی قراردادی نیست، بلکه حقیقت عمل آن‌هاست؛ نمونه ضعیف آن در دنیا این هشدار طبیب به بیمار است که «خوردن غذای مسموم مرگبار است»، پس اگر پزشکی نباشد تا زیانباری و سودمندی غذاها را به افراد بیاموزد، برخی مسموم می‌شوند و اعتراض به‌جاست که چرا چنین شد، از این رو فرمود که برای مردم بشارت و بیم‌دهندگان فرستادیم تا آنان پس از مرگ اعتراض نکنند و بهانه نیاورند که چرا ما را بی‌راهنما گذاشتی: (رُسُلاً مُبَشِّرینَ ومُنذِرینَ لِئَلاّ یَکونَ لِلنّاسِ عَلَی اللهِ حُجَّةٌ بَعدَ الرُّسُل).


انسان با هزاران موجود پیوند دارد و از خشکی و دریا بهره می‌برد: خوراک و پوشاک یا دیگر نیازمندی‌های او از طبیعت فراهم می‌شود و همه اشیا برایش سودمند نیستند؛ آیا آفریدگار انسان و جهان که پیوند او و همه هستی را نیک می‌داند، نباید برای او آموزگاری بفرستد و راه مستقیم را به وی نشان دهد؟»(تفسیر تسنیم، ج ??، ص ???)


ب) مهبط وحی صرفا می‌تواند انسانی منزه از هرگونه خطا باشد، انسانی که این قانون الهی را تبیین و از اجرای آن حمایت کند:


«عنصر محوری نبوّت را دو چیز تشکیل می‌دهد؛ یکی قانون که همان وحی الهی است و دیگری آورنده قانون که همان پیامبر و راهنماست. ضرورت وحی، طبق بیان گذشته توجیه شد، اما ضرورت وجود پیامبر و راهنما به این است که قانون غیبی یعنی وحی خدای سبحان نه از زمین می‌روید و نه از آسمان می‌بارد و نه در شیارهای مغز بشری خطور می‌کند و نه در لابه لای کتاب های مُدوّن انسانی درج شده است و نه در جای دیگر؛ بلکه فقط از ناحیه خدای سبحان، گاهی بدون واسطه و زمانی به وساطت فرشته، تجلّی می‌یابد.  مهبط چنان سروش غیبی و مَجْلای چنین کلام ملکوتی، قلب مطهّر انسان معصومی است که در همه شؤون سه‌گانه تلقی وحی و نگهداری وحی و ابلاغ وحی، مصون از هرگونه سهو و نسیان، و منزّه از هرگونه عصیان و طغیان باشد. چنینقانون آسمانی، محتاج تبیین و تعلیل و اجرا و حمایت و دفاع است.  جامعه بشری، بدون اسوه و الگو و بی‌مرجع حلّ اختلاف و فصل‌الخطاب، هرگز به سعادت ویژه خویش بار نمی‌یابد. بنابراین، ضرورت وجود پیامبر الهی که عهده‌دار همه شؤون یاد شده است، توجیه می‌شود». (وحی و نبوت در قرآن، ص ?? و ??)


ج) دلیل سوم آیت‌الله جوادی آملی در اثبات ضرورت نبوت در هر عصر و مصر، لزوم آگاهی انسان از مبدا و معاد و مقصد خویش است؛ امری که جز با حضور انبیاء در هر عصر و مصر محقق نمی‌شود:


«امکان ندارد که خداوند ملّتی را بی‌معلم و راهنما (پیامبر) رها کند؛ زیرا خداوند مربّی و مدبّر انسان است. انسان، مراحلی را پشت سرگذاشته است و مراحلی را پیشِ روی دارد که خواه ناخواه باید ره‌پوی آن‌ها باشد. او از پیش خود نمی‌داند که از چه عالمی آمده است و به کجا باید برود و اگر وحی و نبوّت نباشد، نه از مبدأ و خاستگاه خویش آگاه است و نه از معاد و مقصود. بشر با همه پیشرفت‌های علمی، هنوز از بسیاری از اسرار بدن خود بی‌خبر است، چنان که در جهان پهناور، هزارها راز ناگشوده وجود دارد و انسان در برخورد با آن‌ها هنوز راه حلّی نیافته و راه به جایی نبرده است. 


او به قانونی سعادت بخش نیاز دارد، و به آموزگاری الهی محتاج است تا مصالح فرد و جامعه و دنیا و آخرت و سایر نیازمندی‌های او را تأمین کند. نام این معلّمِ قانون‌گذار و مبلّغِ راهنما، پیامبر است. از این رو، هیچ‌گاه هیچ مردمی بی‌پیامبر نبوده‌اند: (...إن من أُمّة إلّاخلا فیها نذیر)[سوره فاطر، آیه ??]؛ امکان ندارد که جمعیتی در منطقه‌ای زندگی کنند و خداوند برای آنان راهنما نفرستد؛ (لم یکن الّذین کفروا من أهل الکتاب والمشرکین منفکّین حتّی تأتیهم البیّنة)[سوره بیّنه، آیه ?] ؛ خداوند مردم را، خواه موحّد و خواه غیرموحّد، از نبوّت عام جدا نمی‌کند و نبوّت هرگز از بشریت جدایی ندارد. آن سان که آفرینش حیوان آبزی بدون خلق آب، یا آفرینش انسان بی‌خلق هوا ممکن نیست، آفرینش جامعه بشری بدون فرستادن وحی و سروش غیبی نیز ممکن نیست. در نتیجه انفکاک بشریت از نبوت ممکن نیست، حال یا خود پیامبر در میان جامعه به سر می‌برد یا نماینده و جانشین او یا کتاب و آموزش‌های وی که عصاره رسالت اوست. پس، با توجّه به ربوبیت و حکمت خداوندی، زیست فرهنگی بشر، بدون نبوّت فرض صحیح ندارد و این سخن، مورد تأیید عقلِ صحیح و وحی صریح است».(وحی و نبوت در قرآن، ص ?? و ??)


در ادامه براهین نقلی آیت‌الله جوادی آملی در اثبات ضرورت نبوت در هر عصر و مصر را ذکر می کنیم؛ با ذکر این مقدمه که به عقیده ایشان براهین عقلی تامّ هرگز تخصیص و یا تقیید را برنمی‌تابد؛ زیرا تخصیص که برهان را از عمومیّت می‌اندازد و یا تقیید که دلیل را از اطلاق ساقط می‌کند، در حوزه احکام عقلی همانند نقیض عمل می‌‌کند و موجب اجتماع نقیضین می‌شود که مستحیل بالذات است؛ زیرا سلب جزئی در احکام عقلی، نقیض موجبه کلیه و ایجاب جزئی در احکام عقلی، نقیض سالبه کلّیّه است [مثلاً اگر برهان عقلی اقامه شود بر اینکه سنّت لایتغیّر الهی بر بعثت انبیا و تواصل و تواتر آن‌هاست، در عین حال گفته می‌شود مگر در فلان زمان یا فلان مکان. جمع این دو سخن یعنی هم سنّت لایتغیّر الهی بر بعثت انبیا هست و هم نیست و این همان اجتماع نقیضین است].


البتّه ادلّه و احکام نقلی این‌گونه نیستند و تخصیص یا تقیید در آن‌ها دارج و رایج است، اما برخی از ادلّه نقلی اِبا از تخصیص داشته و تقیید را نیز نمی‌پذیرد، از جمله آن‌ها آیاتی که دلالت بر دوام سنّت بعثت و استمرار در اعزام سفیران الهی داشت؛ زیرا پیشینه این‌گونه از آیات و نیز سیاق و شیوه آن‌ها مانع از تقیید است. بر این اساس، برای هر امّتی از گذشته و آینده و برای هر قومی از ماضی و مستقبل و برای هر شهری نزدیک و یا دور و برای هر منطقه‌ای شرقی و یا غربی نبیّ و پیامبری مبعوث گردیده و سفیری اعزام شده خواه باواسطه و یا بدون واسطه. (وحی و نبوت، ص ??)


آیاتی که آیت‌الله جوادی آملی در مقام اثبات فراگیر بودن نبوت در همه زمان و مکان‌ها می آورد، از این قرار است:


- ما تو را به حق بشارت‌گر و هشداردهنده گسیل داشتیم و هیچ امتى نبوده مگر اینکه در آن هشداردهنده‏اى گذشته است. (سوره فاطر، آیه ??)


- و در حقیقت در میان هر امتى فرستاده‏اى برانگیختیم [تا بگوید] خدا را بپرستید و از طاغوت [=فریبگر] بپرهیزید پس از ایشان کسى است که خدا [او را] هدایت کرده و از ایشان کسى است که گمراهی بر او سزاوار است بنابراین در زمین بگردید و ببینید فرجام تکذیب‏کنندگان چگونه بوده است. (سوره نحل، آیه ??)


- و آنان که کافر شده‏اند مى‏گویند چرا نشانه‏اى آشکار از طرف پروردگارش بر او نازل نشده است [اى پیامبر] تو فقط هشداردهنده‏اى و براى هر قومى رهبرى است. (سوره رعد، آیه ?)


 


آیت‌الله جوادی آملی بر این اساس این را از اصول حتمی اسلام می‌داند که هر جا بشر و متفکری بوده، ذات‌ اقدس الهی برای پرورش آنان راهنمایی فرستاده و بی‌واسطه یا به‌واسطه نمایندگان آن راهنمای الهی، در میان هر امتی در هر منطقه‌ای از اقلیم زمین منذری بوده است... خداوند گاهی پیامبر اولوا‌العزم را همراه کتاب می‌فرستد و زمانی او رحلت می‌کند و جانشین وی با کتاب و سنّتش می‌ماند. (تفسیر تسنیم ج ??، ص ??? و ???)


ایشان البته قیودی برای برداشت کلی فوق ذکر می‌کند از جمله اینکه بنابر آیه «و اگر مى‏خواستیم قطعا در هر شهرى هشداردهنده‏اى برمى‏انگیختیم»(سوره فرقان، آیه ??)؛ معتقد است برای هر آبادی، پیامبری ویژه فرستاده نشد، بلکه همین که در هسته مرکزی کشور، فلات یا قاره‌ای پیامبری برانگیخته شد که ندایش به همه مردم آن منطقه برسد، هرچند با واسطه، در اتمام حجّت بس است: « و به راستى این گفتار را براى آنان پى در پى و به هم پیوسته نازل ساختیم امید که آنان پند پذیرند»(سوره قصص، آیه ??)(تفسیر تسنیم، ج ??، ص ???)


نکته دوم آیت‌الله جوادی آملی در این باب این است که قرآن دوران فترت  را نفی نکرده است ولی در این زمان نیز باید پیام‌های پیامبر پیشین از راه جانشینان یا کتاب آسمانی وی به دست مردم برسد، وگرنه حق اعتراض به‌جاست. اگر خدا بدون فرستادن پیامبر و کتاب، مردمی را عذاب کند، آنان می‌توانند به نفرستادن رسول اعتراض کنند: « و اگر ما آنان را قبل از [آمدن قرآن] به عذابى هلاک مى‏کردیم قطعا مى‏گفتند پروردگارا چرا پیامبرى به سوى ما نفرستادى تا پیش از آنکه خوار و رسوا شویم از آیات تو پیروى کنیم»(سوره طه، آیه ???)، و هرگز خدای سبحان مردمی را که صدای پیامبری به گوش آنان نرسد، عذاب نمی کند: «هر کس به راه آمده تنها به سود خود به راه آمده و هر کس بیراهه رفته تنها به زیان خود بیراهه رفته است و هیچ بردارنده‏اى بار گناه دیگرى را بر نمى‏دارد و ما تا پیامبرى برنیانگیزیم به عذاب نمى‏پردازیم»(سوره اسراء، آیه ??)(تفسیر تسنیم، ج ??، ص ??? و ???)


آیت‌الله جوادی آملی هم چنین روایاتی را دراین زمینه نقل می‌کند؛ از جمله بر اساس روایتی از امام علی (ع) که در آن از پیامبر سیاه‌پوستی یاد شده است که قرآن داستان او را برای ما ذکر نکرده است (تفسیر نورالثقلین، ج ?، ص ???) و روایاتی که دال بر تعداد صد و بیست و چهار هزاری یا هشت هزار نفری پیامبران هستند (همان)، نتیجه می‌گیرد که در همه بلاد مشرق و مغرب زمین و در جمیع امت‌ها پیامبر یا پیامبرانی برانگیخته شده‌اند و ذکر و نام و یاد و خاطره‌هاشان پنهان مانده است و از دسترس مردم عرب و هم‌روزگاران پیامبر اسلام (ص) دور افتاده بودند. (وحی و نبوت در قرآن، ص ??)


روایات دیگر، آن دسته هستند که بنابر آن‌ها، میان آدم و نوح (علیهم‌السلام) انبیایی بودند که برخی آشکارا تبلیغ می‌کردند (مستعلن) و گروهی نهانی (مستخفی). خدای سبحان داستان دسته دوم را در قرآن نیاورده است. (تفسیر‌العیاشی، ج1، ص ?11؛ بحارالانوار، ج ?1، ص ?? ـ ??) اما آیت‌الله جوادی آملی تفکیک میان پیامبران را محدود به زمان ذکر شده در روایات نمی‌داند و می‌نویسد: «بر فرض درستی سند این اخبار، محتوای آن ویژه این فاصله زمانی نمی‌تواند باشد؛ شاید پس از حضرت نوح (علیه‌السلام) هم پیامبران پنهانی‌ بوده‌اند که در قرآن کریم از آنان نام برده نشده است. گاهی نیز برخی از راهنمایان دعوی نبوّت نداشتند و تنها عالمی ربّانی در منطقه‌ای بودند که به ارشاد و هدایت مردم می‌پرداختند و علم آنان از راه وحی پیامبران فراهم می‌شد و مردم را به حفظ شریعت پیامبر اولوالعزم (علیه‌السلام) پیشین دعوت می‌کردند» (تفسیر تسنیم، ج ??، ص ???‌).


بر اساس آنچه از ادله عقلی و نقلی آیت‌الله جوادی آملی گذشت، مساله محدود بودن پیامبران یاد شده در قرآن به خاورمیانه را نمی‌توان به جغرافیا، استعدادهای متفاوت بشر، حضور تمدن‌ها و...نسبت داد و باید علت را در جای دیگری جست. در ادامه سه مقدمه دیگر را که بیانشان برای اثبات پاسخ او به این مساله ضروری هستند، ذکر خواهیم کرد.


 


ذکر نشدن نام تمامی پیامبران در قرآن

قرآن بنا بر تصریح خویش، صرفا داستان برخی پیامبران را نقل کرده است:

- و پیامبرانى [را فرستادیم] که در حقیقت [ماجراى] آنان را قبلا بر تو حکایت نمودیم و پیامبرانى [را نیز برانگیخته‏ایم] که [سرگذشت] ایشان را بر تو بازگو نکرده‏ایم و خدا با موسى آشکارا سخن گفت. (سوره نساء، آیه ???)


- و به راستى پیش از تو پیامبرانى فرستادیم که از بعضى از آنان با تو سخن گفته‏ایم، و از بعضى از آنان با تو سخن نگفته‏ایم، و هیچ پیامبرى را نرسد که جز به اذن الهى معجزه‏اى بیاورد، پس چون امر الهى فرارسد، به حق انجام گیرد و باطل‏اندیشان در اینجا زیان‌کار شوند. (سوره غافر، آیه ??)


همچنین از میان تعداد صد و بیست و چهار هزار نفر پیامبری که در روایات آمده است، فقط نام برخی از آن‌ها در قرآن آمده است. (تفسیر تسنیم، ج ??، ص ??? و ???)


بنابر آنچه تاکنون ذکر شد، پیامبران در تمامی مناطق حضور داشته‌اند ولی فقط نام تعدادی از آن‌ها ذکر شده است؛ اما اینکه چرا این تعداد برگزیده، تماما از خاورمیانه‌اند، بر اساس دو مقدمه آتی توجیه خواهد شد.


 


محدودیت آگاهی مخاطبان نخستین قرآن

نخستین مخاطبان قرآن، یعنی اطرافیان پیامبر اسلام(ص)، فقط به تاریخ و آثار پیامبران خاورمیانه آگاهی داشته‌اند. مردم حجاز هیچ اطلاعی از خاور و باختر دور نداشتند و اصولا نمی‌دانستند آن سوی دریاها انسانی هست یا نه. از سوی دیگر، تردد هم میسر نبوده است. (تفسیر تسنیم، ج ??، ص ???)


 


معقول بودن ادعاهای قرآن از حیث امکان سنجش برای مخاطب

وقتی سفر به ماورای اقیانوس‌های غرب و شرق متعذر یا متعسر باشد، ارجاع مردم به آن شبیه تعلیق به غیر مقدور است و بدون ارجاع هم فاقد پشتوانه قبول مردمی است. (تفسیر تسنیم، ج ??، ص ???)


 


اکنون با توجه به این چهار مقدمه، می‌توان حکمت محدود شدن داستان‌های پیامبران قرآن به خاورمیانه را دریافت؛ اینکه قرآن سرگذشت انبیائی را نقل می‌کند که راه تحقیق درباره ایشان باز است زیرا نقل قصه برای پندآموزی و عبرت‌گیری است:


«به راستى در سرگذشت آنان براى خردمندان عبرتى است‏سخنى نیست که به دروغ ساخته شده باشد بلکه تصدیق آنچه [از کتاب‌هایى] است که پیش از آن بوده و روشنگر هر چیز است و براى مردمى که ایمان مى‏آورند رهنمود و رحمتى است» (سوره یوسف، آیه???) (تفسیر تسنیم، ج ??، ص ???) 


قرآن کریم برای تحقیق بیشتر، مردم را به بررسی و پژوهش درباره افول و سقوط امت‌های گذشته ارجاع می‌دهد: «قطعا پیش از شما سنت‌هایى [بوده و] سپرى شده است پس در زمین بگردید و بنگرید که فرجام تکذیب‏کنندگان چگونه بوده است» (سوره آل‌عمران، آیه ???)، نمونه آن آثاری است که در راه اصلی مکه به شام دیده می‌شود:


«پس به هنگام طلوع آفتاب فریاد [مرگبار] آنان را فرو گرفت* و آن [شهر] را زیر و زبر کردیم و بر آنان سنگ‌هایى از سنگ گل باراندیم* به یقین در این [کیفر] براى هوشیاران عبرت‌هاست* و [آثار] آن [شهر هنوز] بر سر راهى [دایر] برجاست* بى‏گمان در این براى مؤمنان عبرتى است» (سوره حجر، آیه ?? تا ??) (تفسیر تسنیم، ج ??، ص ???)


بنابراین شاید سر عدم تعرض نام و یاد پیامبران باختر دور یا خاور دور، همین عدم امکان تحقیق در حال آنان و عدم اتعاظ از هبوط و سقوط امت‌های آن‌ها بوده است. (وحی و نبوت در قرآن، ص ??)


 


شناخت صحیح قرآن، در گرو شناخت مخاطبان نخستین آن

باتوجه به آنچه گذشت و پاسخ آیت‌الله جوادی آملی، می‌توان از یک مبنای مهم در تفسیر و شناخت قرآن سخن گفت؛ مبنایی که شناخت ویژگی‌های مخاطبان نخستین قرآن را لازمه برداشت صحیح از آن می‌داند. در این نگاه، اگرچه قرآن بر اساس علم مطلق الهی شکل گرفته است، محدودیت‌های مخاطبین بشری آن، مایه محدودیت علم ارائه شده در قرآن می‌شود؛ اگرچه مظروف (علم الهی) نامحدود است، اما بنا به حکمت و ضرورت امکان بهره‌مندی از آن توسط بشر، در ظرف محدود زمان و مکان ریخته شده است. این مبنایی است که خواننده می‌تواند آن را از برداشت آیت‌الله جوادی آملی درباره موضوع این نوشته دریابد، اگرچه می‌توان اشاره به آن را در آثار خود ایشان نیز یافت که خود موضوع نوشته‌ای مستقل است.


 منبع: سایت اسرا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی