وبلاگ علوم قرآن و حدیث

به نام خدا. در این وبلاگ دروس، کتب، مقالات و صوت مربوط به رشته علوم قرآن و حدیث قرار می گیرد. آدرس کانال تلگرام: 🆔 @quranied

وبلاگ علوم قرآن و حدیث

به نام خدا. در این وبلاگ دروس، کتب، مقالات و صوت مربوط به رشته علوم قرآن و حدیث قرار می گیرد. آدرس کانال تلگرام: 🆔 @quranied

وبلاگ علوم قرآن و حدیث
نویسندگان


دانلود تفسیر التحریر و التنویر تالیف ابن عاشور


مقدمه pdf.808.0k
جلد 1 pdf.17.9Mb
جلد 2 pdf.11.5Mb
جلد 3 pdf.07.5Mb
جلد 4 pdf.06.8Mb
جلد 5 pdf.04.9Mb
جلد 6 pdf.06.6Mb
جلد 7 pdf.07.9Mb
جلد 8a pdf.04.9Mb
جلد 8b pdf.04.5Mb
جلد 9 pdf.06.6Mb
جلد 10 pdf.08.1Mb
جلد 11 pdf.07.6Mb
جلد 12 pdf.05.9Mb
جلد 13 pdf.06.5Mb
جلد 14 pdf.07.5Mb
جلد 15 pdf.08.8Mb
جلد 16 pdf.08.1Mb
جلد 17 pdf.06.9Mb
جلد 18 pdf.08.0Mb
جلد 19 pdf.05.5Mb
جلد 20 pdf.05.7Mb
جلد 21 pdf.05.9Mb
جلد 22 pdf.08.3Mb
جلد 23 pdf.07.2Mb
جلد 24 pdf.05.5Mb
جلد 25 pdf.06.8Mb
جلد 26 pdf.05.4Mb
جلد 27 pdf.07.5Mb
جلد 28 pdf.05.9Mb
جلد 29 pdf.07.2Mb
جلد 30 pdf.10.2Mb



معرفی کتاب
تفسیر التحریر و التنویر ابن عاشور

دانش تفسیر در اندلس داراى منهج خاصى است، به گونه ‏اى که پاره ‏اى از صاحب نظران را به تحقیقات وسیعى در این باره واداشته که از آن جمله مى‏توان به منهج المفسرین فى الاندلس و کیف نفهم القرآن اشاره کرد.

محققان فوق، منهج تفسیرى مفسران اندلسى را که خود یک مکتب تفسیرى شده است، داراى پنج ویژگى مى‏دانند, بدین شرح:
 1. العنایة بالمأثور (به تفسیر نقلى توجه دارند).
 2. العنایة بالقراءات (دانش قرائت در تفاسیر ایشان مورد توجه است).
 3. الاهتمام باللغة (به لغت اهمیت مى ‏دهند).
 4. الاهتمام بالاحکام الفقهیة (مباحث فقهى و تبیین احکام را اهمیت مى‏دهند).
 5. موقفهم للاسرائیلیات (سعى در پرهیز از اسرائیلیات دارند).

با تأمل در آثار مفسران اندلسى مى‏توان این ویژگى‏ ها را با اندکى تفاوت دید. ایشان در حد توان علمى و اعتقادى خود با اسرائیلیات در تفسیر مبارزه کرده‏اند که نمونه‏ هاى فراوانى را مى‏توان در تفاسیر آنان دید.
یکى از راه ‏هاى درک روش تفسیرى هر مفسر و همچنین جایگاه تفسیر وى، مراجعه به منابع تفسیرى او است. ابن عاشور در این تفسیر منابع فراوان و مختلفى را مورد مراجعه قرار داده است که از آن جمله مى‏ توان به: الکشاف، المحرر الوجیز، مفاتیح الغیب، بیضاوى و درة التنزیل اشاره کرد. با نگاهى اجمالى به این منابع پى مى ‏بریم که پاره‏اى از آنها علاوه بر توجه لازم به لغت، تلاش فراوانى در اشراب عقل گرایى در تفسیر نموده و کوشش کرده‏اند که سمت و سوى تفسیر را تحقیقى کنند.

ابن عاشور ضمن رعایت اصول کلى حاکم بر تفاسیر مغرب اسلامى در تمام تفسیرش، در هر سوره ‏اى ابتدا به تبیین نام سوره مى ‏پردازد، به دنبال آن ترتیب سوره را از جهت نزول مطرح مى‏ کند، سپس عدد آیات و آراى اختلافى را بر مى رسد، بعد از این به اهداف و مقاصد سوره مى ‏پردازد.
 یعتبر تفسیر التحریر و التنویر من التفاسیر التحلیلیة الا ان المؤلف یبدأ تفسیر السورة یبین فیها اسم السورة أو أسماءها ان تعددت و وجه تلک التسمیة مستندا الى ما اشتهر فى کتب السنة و التفسیر و ما اشتهر بین القراء و فى المصاحف.

تفسیر ابن عاشور، تفسیرى تحلیلى است که مؤلف در تفسیر هر سوره بعد از تبیین اسم سوره به علت نام گذارى و دلایل آن در کتب روایى، تفسیرى، شهرت بین قراء و مصاحف مختلف مى‏پردازد.

خود وى در این باره مى‏ گوید:
لم أغادر سورة الا بینت ما أحیط به من أغراضها، لئلا یکون الناظر فى تفسیر القرآن مقصورا على بیان مفرداته و معانى جمله، کأنها فقر متفرقة،...

اصول کلى تفسیر ابن عاشور
 اصول کلى روش تفسیر وى را، لغت، قرآن، روایت و عقل تشکیل مى‏دهند. در زیر به جایگاه هر یک از این اصول چهارگانه اشاره مى‏کنیم.

یک. جایگاه لغت در تفسیر
برخى معتقدند اساس و بنیان منهج تفسیرى ابن عاشور بر سه نکته استوار است, المأثور، الرأى و اللغة. آنگاه در درجه اهمیت هر یک نزد وى گفته‏ اند:«و اذا أردنا أن نصف هذه الأسس بحسب أهمیتها کما رأینا من خلال دراسة منهج الشیخ ابن عاشور- فهى- اللغة، فالرأى فالمأثور». یکى از کسانى که به روش وى در تفسیر پرداخته، مى‏ گوید:«و أرى أن اللغة فى التحریر و التنویر کالعمود الفقرى للانسان». یکى دیگر از اندیشمندان معتقد است:«لم یکن تفسیر ابن عاشور«التحریر و التنویر» تفسیرا فقط بل یمکن اعتباره کتاب لغة، بل کتاب فى أسالیب اللغة عامة.»

ابن عاشور خود نیز به این نکته اشاره کرده، مى‏گوید:« و اهتممت بتبیین معانى المفردات فى اللغة العربیة بضبط و تحقیق مما خلت عن ضبط کثیر منه قوامیس اللغة.»

وى در ذیل واژه «لعل» با استناد به لغت، نکته‏اى را تذکر مى‏دهد که کمتر مفسرى بدان تفطن پیدا کرده است: و «لعل» حرف یدل على الرجاء. و الرجاء هو الاخبار عن تهیى‏ء وقوع أمر فى المستقبل وقوعا مؤکدا. فتبین أن لعل حرف مدلوله خبرى لأنها اخبار عن تأکد حصول الشی‏ء و معناها مرکب من رجاء المتکلم فى المخاطب و هو معنى جزئى حرفى و قد شاع عند المفسرین و أهل العلوم الحیرة فى محل لعل الواقعة من کلام الله تعالى لأن معنى الترجى یقتضى عدم الجزم بوقوع المرجو عند المتکلم.
وى بعد از آنکه آراء و نظرات مفسرین را در جمع بین معناى لعل که آمیخته با شک است، با علم بارى تعالى به همه چیز و همه کس، مى ‏گوید:
و عندى وجه آخر مستقل و هو أن لعل الواقعة فى مقام تعلیل أمر أو نهى لها استعمال یغایر استعمال لعل المستأنفة فى الکلام سواء وقعت فى کلام اللّه أم فى غیره فاذا قلت افتقد فلانا لعلک تنصحه کان اخبارا باقتراب وقوع الشی‏ء و أنه فى حیز الامکان ان تم ما علق علیه.
نمونه ‏هاى دیگرى را نیز مى‏توان در جاى جاى این تفسیر دید.

دو. جایگاه اثر( قرآن و سنت) در تفسیر
 واقعیت آن است که قرآن از آن لحظه که قالبى زمینى پیدا کرد و محدود به حدود فرشیان- چه از جهت واژگان و مفاهیم و چه شیوه‏ ها و چینش‏ها- شد، گرفتار ابهام، ایهام و اجمال‏هاى ناخواسته گشت. این گونه مشکلات موجود در پاره‏اى از آیات نه از سر تعمد و تفطن که زاییده اضطرار بود. محدودیت‏هاى زبان و روان بشرى، خداوندگار زبان و بیان را به ایهام گویى و ابهام آفرینى- که از ضرورت‏هاى هم زبانى با بشر است- وا داشت. یکى از مباحث دراز دامن و حساس در تفسیر و علوم قرآنى شیوه برطرف کردن متشابهات گفتارى موجود در متون دینى است. پاره‏اى از عالمان مسلمان برآنند که تنها راه حل این مشکل، خود وحى است و هر گونه منبع دیگرى براى رفع این مشکل غیر قابل دفاع است.

ابن عاشور در مقدمه دوم و سوم در ابتداى تفسیرش به بحث تفسیر مأثور پرداخته و به شدت به مخالفان تفسیر به غیر مأثور خرده گرفته است و مى‏گوید: تفسیر مأثور گر چه پذیرفتنى است، اما این گونه تفسیر به شدت اندک است. وى در مقام تبیین علومى که مفسر بدان نیازمند است، تفسیر برخى آیات را با آیات دیگر و یا با روایاتى که از ناحیه نبى اکرم( ص) و آنچه از صحابه در ذیل پاره‏اى از آیات رسیده، از قبیل تخصیص عمومات و تقیید مطلقات و... دانسته و مفسر را از آنها بى نیاز مى‏داند. البته وى خود در برخى موارد از تفسیر مأثور بهره گرفته است, اما نمى‏توان این موارد را نشانه عدول وى از نظریه‏اش دانست.
 ابن عاشور اگر چه روش قرآن به قرآن را استراتژى خود نکرده است، ولى در مواردى از آن بهره برده و با استفاده از این شیوه دست به تفسیر زده است. وى در دو مقام تفسیر آیات مجمل و شرح پاره‏اى از الفاظ چنین کارى را انجام داده که به عنوان نمونه مى‏توان به آنچه وى در توضیح واژه فقه آورده، اشاره کرد.
 وى در ذیل آیه شریفه‏فلو لا نفر من کل فرقة...به تبیین واژه فقه پرداخته، مى‏گوید: الفقه المهم من العلم أخص من العلم و لذلک القرآن الکریم یستعمل لفظة الفقه فى ما خفى.
 ابن عاشور در تفسیر قرآن به روایت- ضمن تبیین قلمرو استفاده از سنت در تفسیر- معتقد است که سنت مى‏تواند هم در طول قرآن کاربرد داشته باشد و هم در عرض آن. سنت وقتى در طول قرآن است یکى از کارهاى زیر را انجام مى‏دهد: یا کاربرد آن در مقام تقیید مطلق است و یا تخصیص عام و یا تفصیل مجمل. به عنوان نمونه وى در مقام تبیین و تفصیل واژه مجمل رجالا مى‏گوید:
 مراد از واژه رجال در این آیه نه مردان، بلکه مطلق انسان است, همانسان که نبى اکرم( ص) این گونه استعمال کرده. و الرجال: اسم جنس جامد لا مفهوم له. و أطلق هنا مرادا به اناسا کقوله( ص)« و رجل ذکر الله خالیا ففاضت عیناه» اى: انسان و شخص. اما آنگاه که در عرض قرآن است، گاه تنها مؤید است، و گاه فراتر از آن، خود مشرع است.

سه. جایگاه عقل در تفسیر
عقل در اینجا در مقابل نقل و به معناى تلاش عقلانى و روشمند مفسر در فهم آیات الهى است که در ادبیات جدید عربى از آن به التفسیر بالرأى تعبیر مى‏شود. تفسیر عقلى این گونه تعریف شده: التفسیر العقلى یقوم على الاجتهاد فى فهم النصوص القرآنیة و ادراک مقاصدها و مرامیها من مدلولها و دلالتها،... عقل گرایى در تفسیر نه تنها جدید نیست، بلکه داراى قدمتى تقریبا همسان با تفسیر است.

اما روش تفسیر عقلى در دوران جدید که به نوعى محصول مدرنیته است، تفاوتى جدى دارد با آنچه قبلا عقل گرایى در تفسیر نام داشت.
یکى از صاحب نظران در مورد جایگاه عقل در این تفسیر مى ‏نویسد:«و کان ممن استخدم العقل فى فهم آیات القرآن.» این تفسیر از جمله تفاسیرى است که عقل را به خدمت گرفته است. مباحث این چنین را در تفسیر ابن عاشور در ذیل آیات ناظر به خلقت آسمان و زمین، سؤال از چیستى روح، ماهیت وحى، به لسان عربى بودن متن وحیانى و... مى‏توان دید و ملاحظه کرد که وى چگونه با استعانت از عقل به پاره‏اى مباحث پرداخته که در کمتر تفسیرى مى‏توان آن نکات را یافت.

چهار. جایگاه فقه در تفسیر
فقه یکى از مهم‏ترین دانش‏هاى دینى نزد بسیارى از مفسران بوده است، و این بدان جهت است که آیات الاحکام در جاى جاى این متن دینى اشراب شده و ذات مقدس خداوندگار یا در پاسخ پرسش‏هاى مؤمنان و جست و جو گران غیر مؤمن و یا به جهت اهمیت داشتن آن احکام، آن را به پیامبرش ابلاغ کرده است.
آن گونه که اشاره شد مفسران اندلسى به فقه اهتمام ورزیده و در تفاسیر خود به آن پرداخته‏اند. ابن عاشور نیز در تفسیر ضمن اهتمام به فقه در ذیل آیات متعدد و داراى ظرفیت تشریعى، به آنها پرداخته است. به عنوان نمونه مى‏توان به آنچه وى در ذیل آیه شریفه‏ یعلمون الناس السحر،در مورد بحث سحر آورده اشاره کرد. وى ضمن تبیین تفصیلى ماهیت سحر و تذکر آراى فقها, حکم فقهى آن را مورد تأمل قرار داده است که پرداختن به آن از حوصله این مقاله بیرون است.

 در پایان تذکر دو نکته خالى از لطف نیست که به آنها به صورت خلاصه اشاره مى‏شود.
 1. جایگاه این تفسیر
 این تفسیر که برایند پنج دهه تلاش مؤلف است، یکى از تفاسیر تحقیقى است, گر چه در جوامع اسلامى، با تأخیر منتشر و مطرح شد، ولى بعد از انتشارش جایگاه مناسب خود را پیدا کرد. یکى از اندیشمندان معاصر در معرفى این تفسیر مى‏ گوید:
لم یکن تفسیر ابن عاشور التحریر و التنویر تفسیرا فقط بل یمکن اعتباره کتاب لغة، بل کتاب فى أسالیب اللغة عامة، لأنه اشتمل على النحو و الصرف و البلاغة.

دیگرى که از مفسران و قرآن پژوهان معاصر شیعى است در مورد ارزش این تفسیر معتقد است:
 این تفسیر از بهترین تفاسیر عصرى و روز آمد به شمار مى‏رود که بیشتر به مسائل اجتماعى، تربیتى، اخلاقى و سیاسى پرداخته... از این رو این تفسیر به عقل- بیش از نقل- نظر دارد و شدیدا به منقولات واهى به ویژه کعب الأحبار تاخته است.
 یکى دیگر از محققین که در معرفى تفاسیر اسلامى بسیار مى‏کوشد، در ترجمان این تفسیر آورده است:
«التحریر و التنویر، من أبرز تفاسیر القرن الرابع عشر و من أدقهم فى فهم کلام الله المجید.» برخى نیز ضمن تمجید از این تفسیر آن را تفسیرى تحقیقى معرفى کرده ‏اند. این گونه نظرات نشان مى‏دهد که هر کس این تفسیر را دیده است، از خلاقیت و نوآورى آن لذت برده و تلاش مؤلف آن را ارج نهاده است.

 2. چرایى مهجوریت تفسیر ابن عاشور
چرا این تفسیر در جامعه علمى ما چنین مهجور است؟ تفسیرى که مى‏توانست همانند پاره‏اى دیگر از تفاسیر اهل سنت در برخى از برداشت‏هاى ما مؤثر باشد، چرا مهجور ماند؟ پاره‏اى از علل و دلائل این مهجوریت را مى‏توان چنین شمرد:
 
یک. تک کانالى شدن ارتباط ما با جهان بیرون. حقیقت آن است که حوزه علمى شیعى، اولا خود را نیازمند به ارتباط علمى با جهان پیرامونى خود نمى‏بیند که البته این نگاه اگر یک فائده داشته باشد، صدها زیان به دنبال دارد. ثانیا کانال ارتباطى خود را با جهان بیرون نیز محدود کرده و از مجامعى چون الازهر مصر و از مغرب اسلامى به دور بوده است. به راستى اندیشه ‏ها و تفسیر کسانى چون ابن عاشور به اندازه روح المعانى آلوسى قابلیت سرمایه گذارى ندارند؟

دو. نداشتن ارتباط علمى و تعریف شده با جهان اسلام. معضل دیگر ما تعریف نشدن کیفیت ارتباط ما با جهان بیرون است. به راستى در چه حوزه ‏ها و به چه میزان ما به جهان اسلام نیازمندیم؟ اگر در حوزه تفسیر و علوم قرآنى این مشکل را حل کرده بودیم، قطعا تا به حال گام‏هاى بلندى- حداقل در عرصه علوم قرآنى- برداشته بودیم.

سه. سیاست‏هاى خاص مبنى بر به انزوا کشاندن پاره‏اى از جهان اسلام از ناحیه برخى جوامع علمى اسلامى. پاره‏اى از جوامع اسلامى همانند جامع الازهر مصر از دیرباز منادى رهبرى سیاسى و فرهنگى جهان اسلام بوده است, البته در مقام نفى جایگاه رفیع آن در تحول آفرینى و نوزایى دینى نیستم. در مقابل، تونس و غرب اسلامى نیز تن به حضور در سایه نمى‏داد و خواهان حضور در صحنه بود. این نوع تعامل به مفتیان و اندیشمندان مصرى این جسارت را مى‏داد که به خود بیندیشند و بس.
 
چهار. استقلال مغرب اسلامى از جهان اسلام. استقلال فرهنگى و لو اندک سبب شده که این قطعه از پازل جهان اسلام براى مدتى از دسترس دور بماند، که یکى از نتایج آن همین نا آشنا ماندن این تفسیر در میان پاره‏اى از مسلمانان بود.

امید آنکه در سایه گسترش ارتباطات و تکنولوژى، توجه به نیاز جهان اسلام به یک دیگر به عنوان یک مجموعه و پیکره واحد، به همراه لزوم توجه به نوآورى در نظریه پردازى‏هاى علمى، شاهد هر چه نزدیک‏تر شدن عالمان اسلامى به یک دیگر باشیم.

نظرات  (۳)

شما نوشتید ترجمه تفسیر التحریر والتنویر و عربی آن را ارایه کردید. چرا؟
پاسخ:
با سلام. کجا نوشته شده بزرگوار؟!!!

سلام لطفا متن فارسی کتاب را هم بذارید

 

  • سادات سجاادی
  • سلام وعرض ادب لطف میکنین اگه راهنمایی بفرمایین که ترجمه تفسیر ابن عاشور را از کجا تهیه کنیم .بسیار سپاسگذارم.

    پاسخ:
    با سلام متاسفانه تا کنون تلاشی در جهت ترجمه این تفسیر گرانسنگ انجام نگرفته. ان شاء الله خدا به ادبیان دغدغه مند توفیقی عنایت کند تا ترجمه ای قابل استفاده از این تفسیر ارائه بشود.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی