ترجمه قرآن به فارسی (2)
ترجمه قرآن به فارسی (2)
محمد خامه گر
قرآن قدس: (250 تا 350 هـ.ق)
این ترجمه به گونه زبان سیستانى است که ظاهراً با توجه به کاربردهاى اوائى ویژه آن متأثر از گونه بلوچى است.[1] بنا به قرائن و امارات زبانشناسى، زمان کتابت آن بین سالهاى 250 تا 350 هجرى قمرى است. البته ژیلبر لازار بر این نظر است که کاربرد صورت ادات فعلى «مى» و حرف اضافه «در» به جاى «همى» و «اندر» در این متن به رغم دیگر نشانههاى کهنگى، دلالت بر این دارد که این متن از قرن پنجم قدیمىتر نیست و ترجیحا به نیمه دوم این قرن تعلق دارد.[2] مترجم این اثر ناشناخته است . اندکی از آغاز این ترجمه( از ابتدای قران تا آیه 213 سوره بقره) و اندکی از انتهای آن ( تعدادی از سوره های کوچک قرآن ) افتاده است. به گفته دکتر على رواقى _ که این قرآن به کوشش ایشان منتشر شده است_ «ترجمه قرآن قدس، نمونه اى روشن از یک ترجمه بسیار دقیق و آگاهانه از قرآن است .و از نظر تاریخ زبان نیز از ارزشهاى ویژه و کم مانندى بهره ور است.»[3]
ترجمه تفسیر طبرى: (352 هـ.ق)
این ترجمه که مىتوان آن را تأثیرگذارترین اثر بر ترجمههاى قرآن کریم به زبان فارسى نامید بنابر قول مشهور بر پایه تفسیر محمد بن جریر طبرى (310- 226 هـ .ق ) در زمان پادشاهى منصور بن نوح سامانى (350-366 هـ .ق) و به دستور وى در حدود سال 352 هجری قمری به وسیله علماء و فقهاء ماوراء النهر در هفت جزء از عربى به فارسى برگردان شد.[4] اما برخى از محققان معاصر آن را نگارشى مستقل برشمردهاند که تفاوت بسیارى با تفسیر طبرى دارد.[5]
این ترجمه که باعنوان "ترجمه و تفسیر رسمى" نیز از آن یاد مىشود یک متن ادبى قابل توجه از نظر قرآن پژوهان، ادیبان و زبان شناسان به حساب مى آید و از منظر برابرسازى واژگان قرآنى و واژه سازى و واژهگزینى، گنجینهاى ارزشمند و فرهنگ آفرین در قلمرو زبان فارسى به شمار می آید.[6] تا آنجا که برخی محققان معتقدند این کتاب از نظر ساختار و واژگان ، ارزشی هم سنگ با شاهنامه فردوسی در ادب فارسی دارد اما به عللی مهجور مانده است.[7] گفتنی است بسیاری از ترجمه های قرآن که در خراسان نگارش یافته اند ، یا تحت تاثیر مستقیم این ترجمه بوده اند یا به نحوی از آن الهام گرفته اند.[8]
بخشى از تفسیرى کهن به پارسى: (250تا 350 هـ.ق)/ شیرازی
این نسخه که از مولفی ناشناخته است آیات 176 سوره اعراف تا آخر آیه 69 سوره نحل را در بر دارد.یا توجه به سیاق کلی نگارش این اثر آن را بسیار نزدیک با آثار منثور قرن سوم و چهارم دانسته اند.[9] مترجمِ مفسر این اثر در تفسیر و ترجمه آیه ها و انتخاب واژگان بسیار دقیق است و با وسواس عالمان و احتیاط پرهیزکاران گام برمی دارد.[10]
تفسیر قرآن پاک: (450 هـ.ق)
تفسیر قرآن پاک، یا تفسیر پاک، قطعهیى است در چهل و شش برگ، بازمانده از تفسیرى کهن و بىنام که ظاهراً در سده چهارم یا آغاز سده پنجم هجرى به سادگى و شیوائى نگارش یافته است.[11] آنچه از این تفسیر بازمانده است دو نسخه است. یک نسخه حاوى آیات 56 تا 151 سوره بقره است و نسخه دوم از نیمه آیه پنجم تا آخر سوره شعرا و از سوره نمل تا دوازده آیه و چند کلمه را شامل است.[12]
در این اثر، با دو گونه ترجمه از آیات قرآن بر می خوریم یکی ترجمه ای که همانند ترجمه رسمی کاملاٌ تحت اللفظی و بدون رعایت ساختار زبان فارسی است ( مانند ترجمه آیه 127 بقره) و دیگری ترجمه ای که در آن مترجم ساختار زبان فارسی را رعایت کرده است و از چار چوب ترجمه تحت اللفظی خارج شده است ( مانند ترجمه آیه 85 بقره) با توجه به این ویژگی می توان این اثر را نخستین ترجمه معادل شناخته شده نامید .این ترجمه ، مانند بیشتر ترجمههای قرآن ، از شرق ایران برخاسته و به همین دلیل با دیگر ترجمهها در محدوده واژگانى - گویشى، تقریباً یگانگى دارد ترجمه اى که در تفسیر پاک از آیات قرآن می بینیم، نسبت به تفسیر طبرى، اندکى به فارسى روان معمول در سده 5 نزدیکتر است.[13]
بخشى از تفسیرى کهن به پارسى: (400تا 450 هـ.ق)
این کتاب ارجمند را، مرحوم مینوى، متعلق به قبل از سال 400 هجرى می داند.[14] با این همه به سبب کثرت کلمات عربى، شاید بتوان آن را 50 یا 100 سال متأخرتر دانست .[15] این کتاب از نظر واژگان و ترکیب عبارات، به تفسیر پاک نزدیک است. متأسفانه از این کتاب، جز تفسیر و ترجمه آیات 78 تا 247 بقره ، چیزى باقى نمانده است. شیوه ترجمه این کتاب، شیوه اى خاص است. که با شیوه ترجمه تحت اللفظی سده پنجم هجری متفاوت است بدین معنى که برخلاف ترجمه و تفسیر رسمی ،ترجمه مستقل از تفسیر نیامده است و با آن در آمیخته تا بگونه ای همه آیات را براى فارسى زبانان شرح دهد. این شرح که به اراده مؤلف می باید مختصر و فشرده باشد، ناچار شامل نوعى ترجمه نیز گشته است. با آنکه مترجم، هیچ در بند ترجمه دقیق آیات نبوده، و می توانسته از ساختار زبان فارسی پیروی کند اما چنین روشی را برنگزیده است و به شدت تحت تأثیر قالب های زبان مبدأ قرار دارد.[16]
ترجمه کمبریج (قرن 4-5 هـ.ق)
این ترجمه در ضمن تفسیرى فارسى از نویسندهاى ناشناس درج گردیده است سبک نگارش و سایر مشخصات تفسیر نشان مىهد که در زمانى نزدیک به زمان طبرى یعنى قرنهاى چهارم و پنجم نوشته شده است.[17] اصل این کتاب چهار جلد است که متأسفانه تنها جلدهاى سوم و چهارم آن در دانشگاه کمبریج موجود است از این رو به تفسیر کمبریج شهرت یافته است. از نظر نثر و نگارش، این کتاب یکى از زیباترین آثار نثر فارسى کهن است.[18] عبارات دستورى و واژگان کهن و گاه نایاب، این کتاب را گنجینهاى تقریباً همسنگ ترجمه و تفسیر رسمى ساخته است.[19] شیوه کار مترجم در این کتاب، شبیه روش ترجمه کتاب «پاک» است یعنى تفسیر و ترجمه آیات درهم آمیخته است و از نظر ساختار زبانی تا حد زیادی پیرو ساختار زبان عربی است.
تاج التراجم: (451-473 هـ. ق)
این ترجمه از "ابوالمظفر شاهفور" بن طاهر بن محمد از دانشمندان و ادیبان سده پنجم هجرى است. نام کامل این کتاب "تاج التراجم فى تفسیر القران للاعاجم" است که مؤلف آن را در میان سالهاى 451-473 هجرى در طوس نگاشته است. مصححان تاج التراجم، این اثر را نقطه عطفى در تاریخ ترجمه قرآن به فارسى دانستهاند و معتقدند که اسفراینى نخستین مفسر و مترجمى است که بر شیوه ترجمه تحت اللفظى قرآن انتقاد کرده و ترجمه خود را توأم با دیدگاههاى تفسیرى نگاشته است به این ترتیب در میانه سده پنجم هجرى فصل جدیدى در ترجمه قرآن گشوده است.[20]
مترجم در این کتاب تلاش کرده تا با بیان شأن نزول آیات هر سوره، رابطه معنایى جمیع و یا اغلب آیه هاى سوره را آشکار نماید. او همچنین در ترجمه عبارات قرآنى، به آراء و اقوال مفسران و نیز گزینش لغات مفهوم و روشن، عنایت خاصى داشته است. در این تفسیر از واژه هاى عربى بسیارى استفاده شده است، ولى این واژه ها، لغاتى هستند که در فارسى جاى داشته اند. در آن از لغات ناآشنا و نامأنوس کمتر استفاده شده، هر چند که برخلاف متن، مقدمه آن داراى نثر مسجع، همراه با تلمیح به آیات و احادیث و دعاهاست.[21]
تفسیرى بر عشرى از قرآن مجید (قرن 4-5 هجری)
این ترجمه در ضمن تفسیر بزرگى از قرآن کریم درج گردیده است. این تفسیر که از متون کهن تفسیرى است به حدود قرن چهارم و پنجم هجرى مربوط می باشد.[22] این کتاب ظاهراً جلد ششم تفسیر بزرگى است که مشتمل بر ده جلد بوده است و آنچه اینک از آن باقى مانده تنها همین یک جلداست که شامل آیه 76 سوره کهف تا اواسط آیه 23 سوره فرقان مىشود. ظاهراً مؤلف از علماى اهل سنت بوده است و به اهل تصوف هم گرایش داشته است.[23] به طور کلى ترجمه قرآن در این کتاب از ترجمه هاى پیشین روانتر و عبارات فارسى که ساختمان نحو عربى دارند در آن اندک تر است. حتى که گاه مترجم به خود جرأت داده و از چارچوب لغوى ـ نحوى آیه تا حدودى بیرون آمده است، اما با این وجود، اصولا مترجم همین که به نکات دقیق رسیده، معنى جمله را دقیقاً مراعات کرده و باز به نحو عربى بازگشته است.[24] این اثر به کوشش دکتر جلال متینی در سال 1352 تحقیق و تصحیح گردید و در دو جلد ارائه شد.
ترجمه ناصر خسرو ( قرن 5 هـ.ق)
یکی از کسانی که ترجمه وی از آیات قران به لحاظ قدمت اهمیت دارد ،ناصر خسرو قبادیانی بلخی است. از وی که در شمار دانشوران و شعرای قرن پنجم هجری است آثار ارزشمند بسیاری همچون "زاد المسافر" به جای مانده است. نظر به قدمت و برجستگی های ویژه نثر او ،ترجمه های تحت اللفظی وی از آیات قران که در لابلای آثارش باقی مانده است نیز ارزش خاصی می یابد به ویژه برابر نهاد های فارسی ناصرخسرو برای واژگان قرآن ،شایان توجه است.[25]
ترجمه قرآن موزه پارس:(قرن 5 هـ. ق )
این ترجمه که از مترجمی ناشناخته است، از ابتدای سوره مریم تا پایان قرآن را در بر می گیرد، دکتر على رواقى این ترجمه را متعلق به اوائل قرن 5 هجرى دانسته است.[26] این ترجمه از هر گونه تفسیرى خالى است و در آن ترجمه کلمات یک به یک زیر الفاظ قرآنى نوشته شده اند. این ترجمه از نظر گویش و واژگان، با ترجمه تفسیر طبرى، شباهتهاى بسیارى دارد.[27] گرچه موارد زیادی نیز یافت می شود که مترجم به ذوق وسلیقه خود عباراتی روان تر و واژگانی دقیق تر برگزیده است.[28]
تفسیر شنقشى: (حدود قرن 5 هـ.ق)
تفسیر شنقشى که ترجمه تفصیلى ده سوره از قرآن مجید از سوره فاتحه الکتاب تا یونس است به دلیل آنکه این ترجمه کهن هنگام تعمیر حرم مطهر امام رضا (ع) از جدار حرم به دست آمده است از نام نویسنده و تاریخ نگارش آن اطلاع دقیقى در دست نمىباشد. اما از آنجا که شیوه نگارش و خصوصیات لغوى آن مشابه با متون حدود قرن پنجم هجرى است آن را متعلق به این دوره دانستهاند.[29] یکى از محققان با محاسبه درصد فراوانى واژههاى عربى بکار رفته در این تفسیر آن را متعلق به اواخر قرن ششم مىداند.[30]
نثر عمومى این ترجمه اندکى فارسىتر از کتب پیشین است و تفسیر را نیز در ترجمه تأثیر داده است. پایه اصلى نثر فارسى آن را ساختارهاى عربى قرآن تشکیل می دهد . در این اثر مترجم کوشیده است تا ترجمه هاى کهن را از دو جهت اصلاح کند. یکى آنکه وى بر حسب دانش یا مذهب خویش، برخى کلمات پرمعنى و حساس را تغییر مى دهد تا مفهومى را که خود مورد نظر داشته به ترجمه بدهد و دیگر آنکه گاه ساختار عبارات را اصلاح مى کند و مثلا فعلى را که در آغاز آمده به آخر جمله منتقل مى کند و یا به جمله اى که اصلا فعل ندارد، فعلى مى افزاید.[31]
تفسیر سورآبادی(470 تا 480 ه.ق)
ابوبکر عتیق محمد هروى نیشابورى معروف به سورآبادى (م - 494 ه) تفسیرى در هفت مجلد تألیف کرده است. نثر این کتاب از جمله نثرهاى شیواى زبان فارسى در نیمه دوم سده پنجم هجرى است.[32] در این ترجمه، کثرت یافتن واژههاى عربى و گرایش ساختار جملات به دستور زبان فارسى را مشاهده مىکنیم. و از این جهت یک گام از ترجمه رسمى جلوتر است.[33] سورآبادى کاملاً مقید بوده است که در ترجمه و بکاربردن الفاظ و اصطلاحات معادل کلمات و تعبیرات عربى را به شرط امانت رعایت کند و در ترجمه هر لغت، واژهیى را بکار دارد که معناى صریح و بىکم و کاست متن عربى را برساند از این رو کتاب او در حکم کتاب لغت گرانمایه و پرسودی براى زبان فارسى شده است.[34]
پاورقی :
[1] - دانشنامه قرآن و قرآنپژوهى، ج 2، ص 1702
[2] - دانشنامه جهان اسلام، ص 81
[3] - مقدمه قرآن قدس ص...
[4] - نخستین مفسران فارسى نویس، ص 114
[5] - تاریخ ترجمه از عربی به فارسی ،ص 551
[6] - سال سوم، گنجینه ای در دل تاریخ ، هفته نامه گلستان قرآن، شماره 23، ، ص 14
[7] - دانشنامه جهان اسلام،ص 71
[8] - تاریخ ترجمه از عربی به فارسی ،ص27
[9] - رواقی ، علی ، مقدمه کتاب، صفحه شش
[10] - همان ، صفحه 7
[11] - هزار سال تفسیر فارسى، ص 57
[12] - نخستین مفسران فارسى نویس، ص 136
[13] - گلستان قرآن، شماره 23، ص 15
[14] - بخشی از تفسیری کهن، مینوی، ص 3.
[15] - تاریخ ترجمه از عربی به فارسی ،ص97
[16] - تاریخ ترجمه از عربی به فارسی ص 100.
[17] - نخستین مفسران فارسى نویس، ص 144
[18] - تاریخ ترجمه از عربی به فارسی ،ص103
[19] - دانشنامه جهان اسلام، ج 17، ص 80
[20] - مقدمه تاج التراجم، صفحه چهارم
[21] - گلستان قرآن، شماره 23، ص 17
[22] - هزار سال تفسیر فارسى، ص 911
[23] - هزار سال تفسیر فارسى، ص 111
[24] - گلستان قرآن، شماره 23، ص 17
[25] - ترجمان وحی،شمار? 15 ،ص 65
[26] - قرآن موزه پارس، دکتر علی رواقی، تهران، 1350، ص....
[27] - تاریخ ترجمه از عربی به فارسی ،ص129
[28] - همان، ص 133.
[29] - هزار سال تفسیر فارسى، ص 259
[30] - دانشنامه جهان اسلام، ص 81
[31] - تاریخ ترجمه از عربی به فارسی ،ص158
[32] - هزار سال تفسیر فارسى، ص 217
[33] - دانشنامه جهان اسلام، ص 81
[34] - هزار سال تفسیر فارسى، ص 218