تجوید؛ بودن یا نبودن
تجوید، بودن یا نبودن؟
حسام محمدی
مدینه، مسجد پیغمبر اکرم(ص)، سالهای اول هجرت: عدهای از اصحاب گرد هم جمع شدهاند و به آرامی و شمردهشمرده قرآن تلاوت میکنند. عجب آرامش روحافزایی بر تلاوتشان سایه افکنده است! اینها شاگردان بیواسطه پیامبر اکرم(ص) در یادگیری قرآن بودند. چه شد که این تلاوتهای ساده و بیپیرایه در طول سالها و قرنها تبدیل به قرائتهای هنری و نمایشی شد و گرفتار انبوهی از قواعد و ضروریات دست و پاگیر گردید و نهایتاً افراد را از توجه به اهداف و مقاصد نزول این کتاب الهی منصرف کرد؟
شاید بتوان پاسخ این سوءال را در لابهلای فرمایشات امام خمینی(ره) یافت: «اساس اختلاف قاریان و اختلاف ارباب قرائت و اصحاب حرکات و سکنات از بعضی امور نشأت میگیرد که الآن سزاوار نیست به آنها اشاره کنیم. عربها پیش از قرآن این فریبها و نیرنگها رانداشتند، با آنکه اشعار پیشینیان و متون پیش از اسلام از نظر اسلوبهای عربی با قرآن تفاوتی نداشته است.
این سفره (تجوید و اختلاف قرائات) را پهن کردند تا گروهی سودجو در کنار آن به نان و نوایی برسند و در کنار آن، سیاست تعطیل علوم قرآن و تدبر و تفکر در معارف آن، با صرف عمر و وقت پیرامون آداب قرائت بوده است. پناه میبریم به خداوند متعال از شیطان و نیرنگهای حسابشده و ظریفش1».
مرحوم حاج آقامصطفی خمینی نیز در این باره میگوید: «تجوید و اختلاف قرائات، گویا از وسایل تأمین معیشت و از موجبات تقرب یافتن به سلاطین و امرا و راه یافتن به دربار آنان بوده است که مذهب شیعه در اینگونه امور هیچگاه دستی نداشته است و هیچیک از قراء منااهلالبیت نبوده است2».
امام خمینی(ره) در بیان آداب قرائت قرآن میفرماید: «... بالجمله مطلوب در قرائت قرآن کریم آن است که در قلوب، صورت آن نقش بندد و اوامر و نواهی آن تأثیر کند و دعوت آن جایگزین شود و این مطلب حاصل نشود مگر آن که آداب قرائت ملحوظ گردد. مقصود از آداب آن نیست که پیش بعضی قراء متداول شده است که تمام همّ و همت صرف مخارج الفاظ و تأدیه حروف شود و این، یکی از مکاید شیطان است که انسان متعبد را تا آخر عمر به الفاظ قرآن سرگرم میکند. بلکه مقصود آدابی است که در شریعت مطهره منظور شده است که اعظم و عمده آنها تفکر و تدبر و اعتبار به آیات آن است3».
ابوحامد غزالی میگوید: «بیشتر مردم به وسیله اسباب و عللی از فهم قرآن محروماند و شیطان حجابهایی را برای دلهای ایشان قرار داده است که از دیدن عجایب اسرار قرآن کور شدهاند. اولین این حجابها و اسباب و علل این است که همّوغم انسان منصرف به بیان حروف و ادای آنها از مخارج آنها باشد و این مسئله را شیطانی که در کمین قرآنخوان است سرپرستی میکند که بدینوسیله مردم را از معانی کلامالله منصرف کند!».
از سوی دیگر برخی علما و فقهای بزرگ معاصر، صریحاً در فتاوی خود گفتهاند که رعایت قواعد و محسنات تجویدی و آنچه که علمای تجوید دستور دادهاند لازم و ضروری نیست4.
امام خمینی(ره) در پاسخ به سوءالی در مورد مخرج حرف ض (که آیا تلفظ آن به وسیله برخورد نوک زبان با دندان آسیاست یا به وسیله برخورد کناره بن زبان با دندان آسیا) در یک فتوای کلی فرمودهاند: «شناختن مخارج حروف - طبق قواعد علمای تجوید - واجب نیست. باید تلفظ هر حرف به نحوی باشد که در عرف صدق کند آن حرف ادا شد5».
وقتی رعایت مخارج حروف که بارزترین مصداق تجوید است، ضروری نیست؛ بقیه احکام و صفات عریض و طویلی که در تجوید مطرح میشود قطعاً ضروری نخواهد بود. آیتالله گلپایگانی(ره) در همین مورد فرمودهاند: «محسنات تجویدی را لازم نیست مراعات کنند6». آیتالله مکارم شیرازی نیز فرمودهاند: «لازم نیست آنچه را علمای تجوید برای بهترخوانی قرآن ذکر کردهاند، رعایت کند7».
آنچه در بیان بیشتر فقها ملاک صحیح یا غلط بودن قرائت است، قواعد تجویدی نیست بلکه عرف است. مثلاً حضرت امام(ره) در مورد کلماتی چون غیر، علیهم، علینا، لیلة، خیر (که بسیاری افراد حرف ماقبل "یا" را به صورت مکسور تلفظ میکنند) میفرماید اگر این افراد به گونهای بخوانند که نزد عرف عرب صحیح باشد، اشکال ندارد8.
این امثال در مورد حرکات بود ولی این مطلب در مورد مخارج و صفات حروف و سایر قواعد تجویدی نیز صادق است. حضرت امام(ره) در هیچیک از این موارد مقلدان خود را به تبعیت از اهل تجوید فرا نمیخوانند بلکه در همه آنها ملاک را قضاوت عرف میدانند و حتی در برخی از فتاوای خود، اهل تجوید را در مقابل عرف قرار میدهند9.
خلاصه کلام اینکه بحث تجوید از دیدگاه حضرت امام(ص) و بسیاری دیگر از فقها به عنوان یک ضرورت در تلاوت قرآن مردود است و مهمتر اینکه اولین آموزگار این کتاب یعنی پیغمبر اکرم(ص) و نگارنده این کتاب یعنی خداوند متعال هیچگاه در تعالیم خود از ضرورت تجوید (رعایت مخارج و صفات حروف) نام نبردهاند. آیا همین دلیل برای اعتبار این کلام، کافی نیست؟
پاورقیها:
2 - تفسیر روحانی، ص56.
3 - چهل حدیث، ص424؛ پرواز در ملکوت، ص127.
4 - استفنائات قرآنی، صص 152، 68، 38.
5 - استفنائات قرآنی، ص 68.
6 - استفنائات قرآنی، ص152.
7 - استفنائات قرآنی، ص 38.
8 - استفنائات قرآنی، ص 75.
9 - استفنائات قرآنی، ص 68، 66.